سیدحسن رسولی:
اصلاحطلبان و اولویت منافع ملی
سرعت تحولات و پیچیدگیهای عرصه سیاسی در ایران بسیار عمیقتر و پرشتابتر از آن است که از هماکنون بتوان برای انتخابات ریاست جمهوری مرداد 1400 پیشبینی شرایط آن روزها را کرد. لذا نفیا و اثباتا نمیتوان به اظهارنظرهای افراد در رابطه با احتمال اجماع اصلاحطلبان با علی لاریجانی و امثالهم، نظـری ارائه داد. درواقع به علت سرعت و درعینحال پیچیدگیهای عرصه داخلی، نمیتوان هیچ امری را در ایران پیشگویی کرد. بهعنوانمثال چه کسی دو سال قبل میتوانست این روزهـای آقای احمدینژاد را پیشبینی کند؟ او که روزی گل سرسبد اصولگرایان بود!
اساساً کارهای مهمتری از پیشبینیهای اینچنینی داریم. اما امروز اولویت اول تلاشهای فکری و رفتاری جریان اصلاحات، کمک به ساختار جمهوری اسلامی ایران برای برونرفت از شرایط دشوار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کنونی است. این امر مقدم بر پیشگویی نحوه مواجه با پروژههای سیاسی آینده است. بر اساس نظرسنجیهای صورت گرفته، متأسفانه امروز فاصلهها به دلایل مختلف افزایش پیداکرده است. اهمیت این موضوع بیشتر از عرصه رقابت دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب تا قبل از آشکار شدن آن مطـرح بوده است.
در این شرایط اصلیترین بحث این است که جریان اصلاحات با توجه به ظرفیتها، سازمان و تشکیلات خود، ریشهها و مبانی خود در جامعه و ارزشهایی که مدنظر دارد و اعتقادش به دفاع از کیان کشور، نظام و انقلاب؛ صرفنظر از برخوردها، به دلیل اینکه پشتیبان اجتماعی نظـام جمهوری اسلامی ایران است، فراتر از تأکید بر منافع حزبی و تشکیلاتی و جریانی، خود منافع ملی را بر منافع جریانی خود مقدم میدارد. آنچنانکه در سال 92 و 96 نیز با به میدان نیاوردن کاندیدای حزبی و جریانی خود، با ارجح دانستن منافع ملی از کاندیدایی خارج از جریان فکری و سیاسی اصلاحات حمایت کرد، اکنون نیز معتقد است شرایط کشور نهتنها با آن سالها(92 ،96 ) تفاوتی نکرده است، بلکه از حیث میزان اعتماد عمومی با تهدیدات جدیتری روبهرو هستیم.
البته این بدان معنا نیست که نباید به عرصه رقابت دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا برای رویداد انتخاباتی مجلس در سال 98 و ریاست جمهوری سال 1400 نگاه نکرد، اما بر اساس دادهها و مشاهدات در جامعه، به نظـر میرسد اولویتبندیها، اموری مهمتر از رقابتهای سیاسی باشد. باید به تهدیدات، تنگناها و آسیبهای جدی توجه کرد. نظامی که با تقدیم صدها هـزار شهید، جانباز و آزاده و تحمل هزینهها و خسارتهای هنگفتی در راه حفاظت از کیان کشور، حاکمیت و انقلاب استقراریافته است. در چنین شرایطی در مقایسه با اهداف سیاسی و جناحی، حفظ این کیان اولویت بیشتری دارد.
در حال حاضر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور برای هیچیک از دو جناح ریشهدار اصلاحات و اصولگرا، مهیا برای طرح گفتمانهایی از جنس «نو اصولگرایی» یا « نو اصلاحطلبی » فراهم نیست. بههیچعنوان شرایط آن چیزی نیست که جامعه به این «نو» جریانها توجه کند. خواهید دید که جامعه تا چه میزان به سرود و پرچمهای نو اصولگرایی آقای قالیباف و برافراشتن پرچم رنسانس اصولگرایی او اقبال نشان خواهند داد؛ قطعاً استقبالی نخواهد شد. کما اینکه درگذشته هم در جریان اصلاحات از این قبیل نوخواهیها مطرح شد و مورد استقبال مردم واقع نشد.
شرایط جامعه بهگونهای است که معضلاتی مثل فقر دامنگیر شده و تعداد مستمریبگیران کمیته امداد به مرز 12 میلیون نفر رسیده با افزایش آسیبهای اجتماعی چون طلاق، بیکاری، اعتیاد و غیره مواجه شدهایم. اساساً بستر جامعه آماده شنیدن صداهای «نو» از جریانهای سیاسی کشور نیست. به عبارتی امروز برای شناسایی عوامل شکاف بین ملت_ حاکمیت تلاش کرد و این شکاف توسط اصلاحطلبان و اصولگرایان ترمیم شود. اگر در این میسر توفیقی حاصل و گره از مشکلات مردم باز شود، حتماً بحث رقابتهای سیاسی هم مطرح خواهد بود و بههیچوجه مذموم نیست. پس از حوادث دیماه سال 96 به اینسو، گسلهای اجتماعی جامعه ایران فعالشده و همه سرمایههای سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرا، در وهله اول باید برای پر کردن گسلها بسیج شوند. اگر دلسوزان نظام و کشور بتوانند در این امر توفیق نسبی پیدا کنند میتوانند برای به صحنه آوردن مردم در دو انتخابات مجلس 98 و ریاست جمهوری 1400 حرفی داشته باشند. در غیر این صورت نتیجه چندان مثبتی حاصل نخواهد شد.