• ٧ آذر ١٣٩٤-
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ٣٩٨٨
نقدی بر معماری و شهرسازی شهر تهران (1)

نقدی بر معماری و شهرسازی شهر تهران (1)


بررسی وضعیت شهرهای امروزی ما در مقایسه با اصول معماری و شهرسازی ایرانی ـ اسلامی، هدف آغازین نوشتارها و مطالعات صورت گرفته تاکنون میباشد. تمام آنچه ذکر شد معضلاتی را به ویژه در کلانشهرهای امروزی هویدا مینماید که شاید همهروزه با آنها درگیر بودهایم. مشکلاتی که زندگی شهری روزمرهمان را تا حدی دچار اختلال ساختهاند که خود را ناگزیر به سازگاری با آنها دانسته و در گذر زمان بعضاً به دست فراموشی سپرده شدهاند. اما آنچه حیاتی است آنست که ادامه چنین روندی در جریان معماری و شهرسازی به ویژه در کلانشهرها، ما را به کدامین غایت رهنمون خواهد ساخت؟ شهرها و بناهای ما در سالهایی نه چندان دور در چه وضعیتی خواهند بود و ما چه آیندهای را به فرزندانمان هدیه خواهیم داد؟


شاید بتوان گفت تمامی معضلاتی که در مقیاس خرد با زندگی ما درگیر می باشند، دارای ریشههایی بس کلان هستند. وظیفه اصلی ما اجتناب از ایجاد دلایلی است که اسباب ناگزیر شدن در برهم زدن معماری ایرانی ـ اسلامی را برایمان فراهم میآورد. یکی از مهمترین این دلایل سیاستهای کلان آمایشی در ایران است که منجر به تمرکزگرایی به ویژه در کلانشهری نظیر تهران میگردد. عدم برابری، امکانمندی دسترسی به خدمات و رفاه در سطح کشور که از این سیاستهای کلان فرادستی منتج میگردد، تمایل به مهاجرت به کلانشهرهای کشور، به ویژه تهران به عنوان پایتخت را افزایش میدهد. چنین پدیدهای در روندی رفت و برگشتی سبب گسترش پیش بینی نشده شهرها گشته و معماران و شهرسازان را ناچار میسازد تا در برخورد با وضعیت شهرها، به درمان اولویتهای زندگی شهری پرداخته و بسیاری از جنبههای درگیر با زندگی شهروندان را نادیده بگیرند. افزایش بی رویه جمعیت و لزوم تامین سرپناه و مسکن برای آنان در قالب هدف والای جمهوری اسلامی ایران خود زمینه را برای ناگزیریها و سودجوییها فراهم میآورد. بر این اساس برخی از آسیبها که پیامدهای آنها در طولانی مدت نمایان میگردد، به کناری نهاده شده و تا زمان ظهور پیامدهای آن نادیده انگاشته میشوند. تمرکزگرایی چه از منظر جمعیتی و چه از منظر اقتصادی در روندی رفت و برگشتی به تخریب ریشه های ایرانی ـ اسلامی در معماری، شهرسازی و حتی فرهنگ ایرانی ما منجر میشود. یکی از ابتداییترین نمودهای ناشی از تمرکز بالای جمعیت و لزوم تامین مساکن برای آنان و گردش مالی در تهران، ساخت بی رویه و اندیشیده نشده ابنیه بلندمرتبه به حساب میآید. بلندمرتبهسازی، اگرچه در ذات اقدامی ناپسند به شمار نمیآید، اما با دنبال نمودن اهدافی جز آسایش جمعی و با اولویت بخشیدن به رفاه افرادی خاص، برخی از پایهای ترین اصول ایرانی ـ اسلامی را زیر پا مینهد. مواردی از قبیل ایجاد اشراف به بناهای اطراف، بدل شدن به نشانههای شهری و از بین بردن شان برخی از بناها، عدم توانایی ظرفیت معبر در پاسخگویی به ترافیک ایجاد شده ناشی از ساخت بنای بلندمرتبه، گودبرداریهای غیر اصولی و ... از جمله مواردی است که در اثر جانمایی و ساخت نامناسب این ابنیه در شهرهای ما رخ نمایانده است.

رونق پرشتاب ساخت ابنیه بلند مرتبه و سود بالای اقتصادی ناشی از آن علاوه بر مشکلاتی که مستقیماً ایجاد مینماید، در قالب نمود دیگری نیز زندگی شهری ایرانیان را تحت تاثیر قرارمیدهد. چنین رویکردی در قالب برج باغها اسباب از بین رفتن باغ های ارزشمند و درختان کهن را فراهم میآورد. از بین رفتن باغ ها در شهری نظیر تهران که از مشکل شدید آلودگی هوا رنج میبرد، امری نابخشودنی به حساب میآید. چراکه، از بین بردن چرخه طبیعی محیط زیست در تصفیه هوای شهر، نظام مدیریت شهری را ملزم به پذیرش هزینههای سنگین در جهت جبران آن مینماید و با این حال هرگز قادر نخواهد بود هوای پاک طبیعی را به شهرهای ما بازگرداند. بعلاوه از ارتباط میان انسان و طبیعت به عنوان جلوه رستاخیز، روز به روز کاسته شده و نسلهای جدید درختان را تنها به عنوان مبلمانهای تزئینی پارکها خواهند شناخت. مواردی از این دست، تامین امنیت مالی و جانی شهروندان را به عنوان یکی از اصلیترین الزامات جامعه اسلامی به مخاطره میاندازد. 

از طرف دیگر ساخت انبوه مساکن با حداقل هزینه، به ویژه در مناطق خاص به عنوان یکی از پیامدهای تمرکزگرایی، خود مهاجرتها را افزایش داده و اسباب تمرکز هرچه بیشتر را فراهم میآورد. تکرار مجدد برخی از تصمیمات نه چندان صحیح که زمینههای انفجار کلانشهرهای مارا فراهم ساخت جای بسی تعجب دارد. چنین ابنیهای که عموماً در قالبی کاملاً یکنواخت ناشی از بهرهگیری از مصالح ارزان قیمت و با نقشههایی یکسان بصورت عمده! شکل میگیرند، اصلیترین نیازهای انسانی نظیر نور لازم و تهویه مطلوب هوا از زندگی ساکنان آن حذف مینمایند. بعلاوه سبب تسلط هرچه بیشتر توده بر فضا گشته و شهرهای امروزی ما را به ماشینهای عظیمی از توده بدل میسازند که در حال بلعیدن روح ساکنان است. اما هنوز هم شاهد شکلگیری و گسترش هرروزه شهرها و شهرکهای جدید در اطراف تهران میباشیم، شهرکهایی که آینده آنان در تامین نخستین نیازهای روزمره مبهم میباشد. شاید کمتر از یک دهه دیگر عدم دسترسی به آب سالم عواقبی نظیر نشست دشتهای اطراف تهران را در اثر برداشت بیرویه از سفره آبهای زیرزمینی را برایمان نمایان سازد. چگونگی مواجهه با مخاطراتی نظیر زلزله در این شهرها به فراموشی سپرده شده و بناهایی که با سرعت هرچه بیشتر شکل میگیرند، امنیت کمتری را برای ساکنانشان فراهم میآورند.

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: