• ٢٠ بهمن ١٣٩٤-
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ٢٩٨٤
برج هایی که در بافت تاریخی می رویند/ اصالت تهران فراموش شده است؟

برج هایی که در بافت تاریخی می رویند/ اصالت تهران فراموش شده است؟

شهر تهران از یک حصار صفوی به مساحت 670 هکتار با پیشینه و تاریخچه 400 ساله و حصار ناصری با 2900 هکتار وسعت تشکیل شده است که بناها و بافت‌های تاریخی شهر تهران در این دو حصار واقع شده است. محدوده حصار ناصری از جنوب به خیابان شوش، از غرب به خیابان کارگر، از شرق به خیابان 17 شهریور و از شمال نیز به خیابان انقلاب محدود می‌شود که در آن عناصر و فضاهای شهری تاریخی نظیر میدان مشق و بناهای ارزشمند نظیر کاخ گلستان، شمس العماره و ... قرار دارد. بازخوانی این مقدمه از آن جهت دارای اهمیت است که بر اصالت تاریخی پایتخت ایران کهن صحه می گذارد ، که حفظ و احیای آن جلوه گری تمدن 7000 هزار ساله ایران است.


این موضوعي است که سالهاست مسئولان و کارشناسان درباره ان به پژوهشگری می پردازنند و سخن فراوان می گویند ولی آنچه مهم است اینکه بافت های تاریخی تهران درحالی روند رو به زوال را در مسیر توسعه شهری طی می کنند که به نظر می رسد، هنوز هیچ راهکار موثری برای حفاظت از این بناها در نظر گرفته نشده است. برخی کارشناسان جریان فکری حاکم بر توسعه شهری را دلیل اصلی از بین رفتن بافت های تاریخی کشور عنوان می کنند و برخی نیز خلاء قانونی در حفاظت از بافت های تاریخی را عامل تخریب گسترده انها می دانند.

شاید با نگاهی کلان تر بتوان گفت که علی رغم تلاشها و پیگیری ها هنوز شاهد آن هستیم که برخی بافت های تاریخی در کشور دچار مرگ تدریجی شده اند و به آرامی از پوسته اصلی شهرها کنده می شوند و تهران از این امر مستثنی نیست ! جالب انجاست که هنوز شاهد آنیم که مرز میان معنای بافت تاریخی و فرسوده به درستی تبیین نشده است و بر همین اساس به تخریب بافت تاریخی و نوسازی بافت ها اقدام می شود.

از سویی دیگر نمی توان نادیده انگاشت که در بسیاری از شهرها بناهای تاریخی در بافت فرسوده شهرها و محلات قدیمی قرار گرفته‌اند و همین مساله موجب عدم رغبت شهروندان در حفظ بناهای تاریخی است که بعضا واجد ارزشهای معماری و هنری هستند و موانع عینی و ذهنی متعددی در این مسیر وجود دارد. ساکنان حال حاضر بافت‌های تاریخی کسانی هستند که به دلیل مخروبه بودن ساختمان‌های این مناطق و قیمت نازل آنها در این ساختمانها ساکن هستند و بنابر شرایط اقتصادی شان نمی توان انتظار رویکردی فرهنگی برای احیا و مرمت یک اثر تاریخی دارای قدمت را از انها داشت. مضاف بر اینکه نبود عواید اقتصادی برای مالک سبب خواهد شد تا نسبت به تعمیر و نگهداری آن اقدام نکنند و محلات قدیمی در زمره بافت فرسوده تلقی شده و به راحتی تخریب گردند تا برجهای سر به فلک کشیده جایگزین هویتی کهن شوند.

از زمان ورود به شورای شهر چهارم با راه اندازي کمیته میراث فرهنگی و بافت های تاريخي و فرسوده به دنبال آن بودم تا با تعریف درستی از تمایز میان بافت تاریخی و فرسوده به نجات هویت و اصالت تاریخی و فرهنگی تهران بپردازم ، و البته همت و تلاشهایی را در مسئولان شاهد بوده ام ولی در نگرش کلی رويكرد بررسی های کارشناسانه با شك گرايي نسبت به تعريف صحيح از تفاوت بافت فرسوده و تاريخي موجب ميشود ، تخريب يك مكان تاريخي و فرهنگي در سايه بافت فرسوده ، با بهانه‌های مختلفی از جمله فرسودگی، نفوذ‌ناپذیری، تجمع معتادان، ولگردان و بزهکاران در محلات مرکزی تهران را در الویت برنامه ریزی ها قرار گيرد و البته این در حالی است که هیچ گاه نتایج چنین اقداماتی مورد ارزیابی قرار نگرفته است. مثلاً هرگز کسی پاسخگوی این پرسش نبوده که علی رغم تخریب‌های گسترده در بافت‌های تاریخی و فرهنگی چرا میزان بزهکاران و معتادان همواره رو به افزایش است؟ و هرگز به این پاسخ نرسیده ایم که اگر با تخریب محل ، تعداد بزهکاران کاهش می یابد چرا به سراغ تخریب بوستانها ، حاشیه های اتوبان ها و پل ها نرفته ایم ! چرا تصور کرده ایم که به جای احیا و تبدیل یک مکان دارای قدمت تاریخی و اصالت فرهنگی به مقصد گردشگری که موجب پاکسازی حاشیه های ناامن آن محل می گردد ، تخریب و پاکسازی هویتی می تواند به ایمن سازی محیط شهری منجر شود ؟
جالب تر این است که بیشتر بناهای تاریخی در کشور ما بیش از 150 سال قدمت دارند ولی طبق بررسی های کارشناسی شده بناهای نوسازی که جایگزین آنها می شوند که البته مروج فرهنگ آپارتمان نشینی با رویکرد توسعه ظاهری شهری هستند تنها 21 سال عمر مفید دارند ، و پرسش اصلی تر این است که آیا ما با تخریب یک بنای تاریخی به دنبال احیای بافت فرسوده هستیم و یا ایجاد یک بافت فرسوده دیگر ؟
نباید فراموش کنیم که با توسعه فرهنگ آپارتمان نشینی و یکسان سازی شهری هیچ گاه به توسعه پایدار شهری دست نخواهیم یافت چرا که هویت و اصالت فرهنگی مان را تخریب کرده ایم و توسعه زمانی محقق می شود که اصالت محلی و قومی و فرهنگی شهروندان حفظ گردد ، در اين زمينه، بايد به هويت و سامانمند كردن شهر بيانديشيم.
بنابراین تصور می کنم که باید مدیران شهری به برنامه ریزی برای اجرای سیاست های تشویقی برای مالکان بافت های تاریخی بپردازنند تا این بافت ها از تخریب و فراموشی رها شوند ، نظیر آنچه در شهر یزد انجام می شود و خانه‌های قدیمی به مهانسراهای سنتی ، سفره خانه ها و یا موزه و گالری تبدیل می‌شوند.
تسهیل گری در این تغییر کاربردی با حضور سرمایه گذاران خصوصی نه تنها موجب می شود تا اصالت تاریخی و هویت فرهنگی شهرمان حفظ شود بلکه با جذب گردشگر توانسته ایم تهران را به مقصد گردشگری تبدیل سازیم و البته به اشتغالزایی درست پرداخته ایم . هم اکنون در تهران اماكن تاریخی بسیاری داریم که علی رغم ثبت ملی در زیر تیغ بساز و بفروش ها قرار دارند چرا که مدیریت شهری در اولویت سرمایه گذاری اش قرار ندارد و سازمان دولتی میراث فرهنگی نیز دغدغه های کلان دیگری برای خود برشمرده است ، پس تسهیل گری برای جذب سرمایه گذار بخش خصوصی می تواند تنها راهکار خروج از بحران تخریب بافت تاریخی در تهران و البته سایر شهرهای کهن ایران باشد ، که نسل آینده را نیز از فراموشي اصالت و هویتش رهایی می بخشد .


رییس کمیته میراث فرهنگی شورای شهر تهران


 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: