خیریه کتاب و شورش علیه بیتفاوتی
خیریه کتاب و شورش علیه بیتفاوتی
هفتهنوشتهای عضو شورای شهر در روزنامه ایران
آنچه هوشنگ ابتهاج(سایه) سالها پیش سروده «پیمانه پیمانه خواندهایم و زمزمهکردهایم...» کارکردی بیش از نوشتن بر کارتهای یادبود و وبلاگ دارد. شعر و داستان آفرینشی یگانه است؛ راهی برای رهایی از زمان، مکان و گرداب شرایط است.
ازاینروست که شعر و داستان در جامعه، حتی در دشوارترین روزها آفریده میشود، میزید و جانهای خسته و تشنه را برای مبارزه با تاریکی، سرما و تحریم پرتوان میسازد. شعر ایرانی در پیشینه تاریخیاش هم خشم هم فسردگی، هم ترس هم دلیری، هم تلخی زهر هم شیرینی شادی را بازنمایی کرده است. شعر نو و شعر سپید هم درمبارزه با بیدادها و هم درکارزار بالندگی جاری بوده است. با همه فراز و نشیبهای اقتصادی و همه جفایی که بر نویسنده و نوشتهها رفته باشد، هنوز داستاننویس به مثابه کنشگر اجتماعی، هنر و کار فرهنگ را به میدان پاسداری از امید و تلاش برای کاریکردن میآورد.
روز پنجشنبه شمار زیادی از داستاننویسان ایرانی برای گفتوگو و امضای کتابهایشان به دعوت نشر چشمه به یکی از کتابفروشیهای تهران آمدند و 40 درصد از فروش را برای یکی از خانههای حمایت از کودکان در حال درمان(خانه عماد) هدیه کردند. این تنها یک کار خیریهای نبود، این کار مبارزه با سستی، شورش علیه بیتفاوتی و نبرد در برابر مرگ است، نبرد در برابر مرگ همکاری و مبارزه در برابر مرگ شادیهایی که یک به یک کمرنگ شدهاند. تاریکی و فشار پیش و بیش از آنکه نان و کار و خانه ما را بگیرد، امیدها و شادیها را به کام خود میکشد.
آنچه هراس را بر دلها چیره میکند کمبود گوشت و برنج نیست، احساس ناتوانی یک جامعه فسرده و اندوه زده میتواند حتی با انبازهای پرو پیمان، قالب اجتماع را از امید تهی سازد. این روزها نقش هر کنشگر فرهنگ میتواند بازآفرینی زندگی باشد چنان که در تاریکیهای تاریخ کهن این سرزمین به بانگ سازها، بر آهنگ سرودهها و در رودخانه داستان و نقالی روایت وقتی از کنج خانه به دیدار هم رفتهایم بیرق شادی برافراشتهایم.
شادی یک احساس، شادکامی یک دریافت است ولی شادمانی یک مهارت، شادمانی بهترین مبارزه با همه شکلهای درماندهکردن، فشار و زور و تحریم است. شادی به مردم نیروی بازسازی و رسیدن به زندگی مطلوب خواهد داد. شادی آزادی است، شادی مبارزه با تاریکی است و نوروز زیباترین جشن شادی، جشن مبارزه با تاریکی است.