در روزهای پس از جنگ 12 روزه که با مقاومت هوشمندانه و بازدارندگی چندلایه جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه اتحاد فوقالعاده، یکصدایی و ایستادن شانهبهشانه مردم و مسئولین همراه بود، لحظهای نادر از وفاق ملی و شکوفایی سرمایه اجتماعی شکل گرفت. در شرایطی که جامعه ایران طی سالهای اخیر با چالشهایی در حوزه اعتماد عمومی روبهرو بود، این نبرد به نقطه عطفی در بازسازی انسجام ملی بدل شد.
اما سؤال اساسی این است: چگونه میتوان این همبستگی را از یک واکنش اضطراری به یک ساختار نهادینه و ماندگار تبدیل کرد؟
انسجام ملی؛ بهعنوان قدرت نرم خاموش در میدان بازدارندگی نقش بسزایی در جنگ 12روزه ایفا کرد که باید به یک سرمایه اجتماعی پایدار تبدیل شود. انسجام ملی زمانی به سرمایه راهبردی تبدیل میشود که در سیاستگذاری، روایتسازی و تجربه زیسته مردم نهادینه گردد. موفقیت در جنگ اخیر نشان داد که فراتر از موشکها و سامانهها، آنچه دشمن را غافلگیر کرد، درجه انسجام و ظرفیت ملی برای بسیج هوشمندانه سرمایههای اجتماعی بود. رفتار ملت عزیزمان نشان داد که متین، شجاع و وقتشناس است، در این انسجام نوین، رهبری جمهوری اسلامی ایران نقش ستون فقرات را ایفا کرد، نقشی که در سه سطح قابلتحلیل است:
سطح اول فرماندهی آرام در میانه بحران با مواضع قاطع، سنجیده و منطقی؛ رهبری توانست میدان نبرد سخت را با میدان ادراک عمومی گره بزند. تأکید ایشان بر عقلانیت در پاسخ، حق دفاع مشروع و پرهیز از هیجانزدگی، زمینهساز همگرایی طیفهای گوناگون اجتماعی شد.
در سطح دوم رهبری همواره با اتکا به مفاهیم بنیادین هویت ایرانیـاسلامی مانند ایمان، ایثار، شهامت و کرامت انسانی، لایهای فرهنگی به نبردها میافزاید. در جنگ اخیر، این مفاهیم در قالب «جهاد تبیین»، «جهاد سایبری» و «صبر استراتژیک» بازتعریف شد.
و در لایه سوم و آخر رهبری موفق شد شبکهای هماهنگ از نیروهای نظامی، نهادهای اطلاعاتی، رسانههای داخلی، و افکار عمومی را در مدار بازدارندگی هوشمند بسیج کند؛ بدون آنکه بهظاهر وارد فضای مدیریت جزئیات شود، ولی در عمل جهت حرکت را تعیین کرد.
حال باید مسیرهایی که به نهادینهسازی انسجام ملی ختم میشود را برشمرد تا تحقق آن را دنبال کرد. این مسیرها میتواند شامل اجزای زیر باشد:
اول حکمرانی پاسخگو و چابک، عامل اصلی پایداری این انسجام است که باید حاکمیت ما در تحقق آن به شاخصههای زیر توجه کنند:
• اجرای بستههای ضدفساد و شفافسازی.
• شفافسازی اطلاعات بحرانها برای ایجاد اعتماد عمومی.
• بهبود کارآمدی دستگاهها با تمرکز بر عدالت اجرایی.
• توجه به عدالت فضایی و توزیعی در سیاستگذاری شهری و منطقهای.
دومین مسیر نهادینهکردن انسجام به وجود آمده تولید روایت ملیـتمدنی ساختن یک "روایت ملی" از مقاومت و پیروزی که بهجای تکرار کلیشههای قهرمانسازی، به عقلانیت، عزت و مردممحوری تکیه داشته باشد. این روایت باید:
• در محصولات رسانهای، هنری، آموزشی و فضای مجازی بازنمایی شود.
• به گفتمان مردممحور، آیندهنگر حول محور مقاومت و پایداری وفادار بماند.
• با ارزشهای اسلامیـایرانی چون کرامت، صداقت و عدالت تلفیق گردد.
• تاریخنگاری و روایت ایثارگری مردم بهمثابه تجربهای انسانی والا با درسهای کاربردی.
• الگوسازی معنوی درسآموختههای مقاومت مردمی بهعنوان الگوی مقاومت فعال در زندگی روزمره.
سومین موضوع تعمیق مشارکت ملی و گفتوگوی جمعی با؛
• ایجاد شبکههای گفتوگوی ملی برای جوانان، اقوام و نخبگان.
• برگزاری جشنوارههای مردمی و فصلی با محور انسجام ملی.
• تکریم خانوادههای جانباختگان عرصههای مختلف از جمله سایبری، رسانهای و نظامی.
• حمایت از تولیدات هنری که روایتهای غیررسمی جنگ را منعکس میکنند.
ودر پایان نهادسازی هوشمندانه که پیشنهادهای ذیل میتواند بخشی از آن باشد:
• تأسیس «شورایعالی انسجام و امنیت ملی» با مشارکت دائم نهادهای مردمی در امور امنیت ملی.
• ایجاد رصدخانه اعتماد عمومی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی.
• تعریف شاخص انسجام در گزارشهای عملکرد سالیانه دستگاهها.
در میان نهادهای حاکمیتی و اجتماعی، شهرداریها بهواسطة ارتباط مستقیم و روزمره با زندگی مردم، نقشی منحصربهفرد در انتقال انسجام ملی از سطح مفهومی به تجربه زیسته دارند. این نقش در چهار محور اصلی قابلتفکیک است:
محور اول؛ بازتاب انسجام در خدمات شهری
مردم زمانی انسجام را باور میکنند که آن را در شهر خود لمس کنند. ارتقای خدمات عمومی، بهسازی محلات فرودست و اجرای پروژههای جهادی در مناطق کمبرخوردار، پیام روشنتری از همبستگی و عدالت شهری منتقل میکند.
محور دوم؛ روایتسازی شهری از غرور ملی
شهرها ویترین هویت ملیاند. از نامگذاری معابر تا طراحی نمادها، بوستانها و بیلبوردها و... همه میتوانند حامل مفاهیم مقاومت، کرامت و انسجام باشند. طراحی «مسیرهای روایت» و تبدیل فضاهای عمومی به نمادهای فرهنگی، گامی بلند در تثبیت حافظه اجتماعی است.
محور سوم؛ گسترش مشارکت اجتماعی
شهرداریها میتوانند بستر شکلگیری شوراهای اجتماعی محلات، نشستهای گفتوگوی ملی و جشنوارههای مردمی حول مفهوم انسجام را فراهم آورند. این مشارکت، نهتنها انسجام را تقویت میکند، بلکه بازسازی سرمایه اجتماعی را نیز تسهیل مینماید.
محور چهارم؛ همافزایی نهادی برای امنیت ادراکی
با پیوند شهرداریها با نهادهای فرهنگی، دانشگاهی و امنیت نرم، میتوان اکوسیستمی از "امنیت شهری ادراکی" شکل داد که در آن هویت محلی، اقتدار ملی و رفاه عمومی درهمتنیده شوند.
سخن پایانی اینکه؛
انسجام ملی تنها یک شعار نیست، بلکه سامانهای هوشمند از گفتمان، خدمت، هویت و مشارکت است. اگر این انسجام بخواهد پایدار بماند، باید در ساختارهای اداری، نمادهای شهری و تجربه روزمره مردم بهصورت عینی تجلی یابد. در این مسیر، شهرداریها و مدیریت شهری میتوانند " پل میان پیروزی و پیشرفت " باشند؛ میان غرور و خدمت. اکنون زمان آن است که قدرت شهری، به خدمت انسجام ملی درآید.
انسجام ملی اگر صرفاً در لحظات جنگ ظهور کند و در دوران صلح خاموش گردد، راهبردی ناپایدار است. اکنون، در سایه فرماندهی الهامبخش رهبری و پشتوانه پیروزی راهبردی، فرصت بینظیری برای بازتعریف هویت ملی، بازسازی اعتماد عمومی، و نهادسازی بلندمدت فراهم شده است. فرصت را باید دریافت، قبل از آنکه به تهدیدی خاموش بدل شود.
همانگونه که رهبر معظم انقلاب تأکید میکنند، وحدت ملی نباید محدود به دوران جنگ باشد؛ این انسجام باید به هنجار اجتماعی تبدیل شود. این مهم با الهام از مکتب امام خمینی (ره) و تداوم آن در رهبری حضرت آیتالله خامنهای، از طریق "نهادسازی هوشمند" و "مشارکت مردمی" محقق میشود. تجربه دفاع مقدس، چراغ راهی برای "مهندسی اجتماعی پایدار" در جمهوری اسلامی ایران است.
ایران کشور قوی، پهناور و دارای تمدّن کهنی است؛ ملّت ایران، عزیز و پیروز است و عزیز و پیروز خواهد بود به توفیق الهی. انسجام ملی پس از جنگ دوازدهروزه، فقط یک مزیت درونمرزی نیست. این ظرفیت، میتواند به الگویی برای" نظم تمدنی منطقهای" بدل شود. جایی که ایران باتکیهبر قدرت نرم، گفتوگو، و روایتِ حقیقت، جایگاه خود را در معماری نظم نوین بینالملل بازآفرینی میکند. خدای متعال ملّت ایران را و حق و حقیقت را، بهطورقطع و یقین، پیروز خواهد کرد انشاءالله
رییس کمیته شفاف سازی و شهر هوشمند شورای اسلامی شهر تهران یادداشتی در خصوص نقشه راه نهادینهسازی انسجام ملی در عصر بازدارندگی هوشمند، صادر کرد.