• ٣٠ فروردين ١٣٩٧-
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ٩٧٦٠
منتخبان جوان باید برای مدیریت جوانان فرصت‌سازی کنند

منتخبان جوان باید برای مدیریت جوانان فرصت‌سازی کنند

 


 

روال‌هایی که در بستر زمان و با توجه به راهبردهای ناگفته و گفته‌ رسوب کرده‌اند، تبدیل به رویه‌ شده‌اند. مساله‌ی زمان و گذشت عمر را کسی نمی‌تواند انکار کند و وقتی نادیده گرفته می‌شود جانشین‌پروری برای مدیران و دولتمردان کنونی، هر روز بیش از روز پیش، از مساله به چالش تغییر ماهیت می‌دهد. خواسته یا ناخواسته نسل‌ها جابه‌جایی را تجربه می‌کنند. در کشور ما با وجود تجربه‌ی افزایش جمعیت در برهه‌هایی، جابه‌جایی نقش‌ها رخ نداد. دهه‌های پی‌درپی یک نسل جوان، با کنار زدن متصدیان اداری-سیاسی-اقتصادی کشور و برهم‌زدن روابط دیپلماسی مستقر، بازیگردان و بازیگر یکه‌تاز زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، ‌و اجتماعی شدند. آرمان‌های ارزنده‌ی چنین انقلابی فضایی ویژه برای کنش‌گران انقلابی فراهم ساخت. این نسل درگیر دوره‌های انقلاب، چالش‌های استقرارنظام سیاسی نوپدید و خودساخته، جنگ و دفاع از مرزهای سرزمین، ترویج آرمان‌های ایدئولوژیک در منطقه، برساخت مدل دیپلماسی تازه، سازندگی پس از جنگ و اصلاح و رقابت در روندها و هدف‌ها بوده‌اند و چه بسا کمترین تعامل را با فرزندان داشته‌اند. فرزندپروری در نبودِ پدران یا کمبود حضور موثر مادران و سپردن دربست و چشم‌بسته‌ی جامعه‌پذیری نوجوانان به منابع محدود ولی مسلط یک‌سویه (نظام آموزشی تک‌بعدی و رسانه‌های دیکته‌کننده) به جامعه‌ی جوان بدون تجربه‌ی اثرگذاری در مدیریت اجرایی انجامید. انقلابیان در گذار از میانسالی درگیر بیماری و مسائل بدنی شدند ولی همچنان نهادهای اداری، اجرایی، قانون‌گذاری، سیاسی، اقتصادی و نظامی در اختیار خودشان مانده و اگر جابه‌جایی و رقابتی هم بوده میان گرایش‌های مختلف همان نسل رخ داده است. نسل پیشین کم کم تسلیم پیری و پایان شد و نسل پسین تنها تماشاگر بود و در سطح کارشناسی اداری باقی ماند. بخشی از نسل جوان‌تر هم هزینه‌ی رقابت‌های گاه تند میان انقلابیان شدند و از ارتقای شغلی و اداری و مدیریتی بازماندند. نوجوانان دهه‌های شصت به بعد جوان شدند و نبود برداشت، شناخت و تجربه‌ی مشترک‌شان با نسل انقلاب‌گر چشمگیرتر شد.اگر میان نسل‌ها تجربه‌ی مشترک و جامعه‌پذیری موثر رخ نداده باشد، گسست پدید می‌آید و گسست‌ها به کشور لطمه خواهند زد.

مساله‌ی دیگر در کشور ما این است که نسلی در دهه‌ی ۵۰ یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های تاریخ را رقم زده‌اند و این دستاورد و تجربه‌ی سترگ همواره دستخوش خطرها و تهدیدهایی بوده که نسل انقلابی را همیشه مراقب و متصدی نگه‌داشته است. وضعیتی که به ناباوری و نگرانی در مورد کارایی جوانان هم انجامیده است .

دشواری‌ها و شرایط جنگ و تحریم محافظه‌کاری نسل انقلابی را بیش‌تر کرده است. بخشی از این نسل با این که با برخی اشتباه‌های مدیریتی و بر سر تنش‌های قدیمی میان یکدیگر، گاه هزینه‌های سنگین به جامعه تحمیل می‌کنند، برای ورود نیروهای تازه‌نفس هم مقاومت می‌کنند. امروز می‌بینیم که در همه‌ی طیف‌های سیاسی، و به‌ویژه در میان اصلاح‌طلبان نام‌‌های تکراری و خسته برای موقعیت‌های خرد و کلان بازگو می‌شوند. به نظر می‌رسد در پیگیری آرمان‌های انقلاب، نسل اول بدون سهامدار کردن نسل‌های بعدی ‌و در ترس از شکست احتمالی، میانه‌ی راه ایستاده و اجازه هم‌شانه شدن یا جلوتر رفتن را نمی‌دهد. با این‌همه در مورد موقعیت‌های انتخابی با پیگیری و فشار گروه‌های فعال اجتماعی و زنان، فرصت کار و زمینه‌سازی برای به صحنه آوردن زنان و جوانان فراهم شده است.

منتخبان نسل بعدی و جوانان باید از این موقعیت برای هم‌نسلان خود پل موثری در تجربه مدیریت میانی و اجرایی بسازند. نسل ما باهم در یک رویکرد همکارانه می‌تواند فرصت‌ها را برای خدمت و حضور جوان‌ترها ایجاد کند و برای این مهم چه بسا برخی از ما باید از منافع شخصی به سود فرصت‌سازی نسل‌های جوان‌تر، چشم‌پوشی کنیم. مهارت مهمی که باید بیاموزیم، بهره‌گیری از تجربه‌ی سترگ و گاه پرهزینه‌ی نسل انقلابیان در چارچوب‌های مشورتی، همراه با تمرین برساختن فضای مشترک شناختی و انگیزشی با جوان‌ترهاست. این مهارت و تمرین‌ها تفاوت بنیادین ما با آنان را رقم می‌زند. نسل ما می‌تواند هم ترس از شکست را مهار کند و هم تازگی‌های حرکت در مسیر آینده را در جامعه ایرانی بدمد.

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: