حسن خلیلآبادی
راه عبور از مشکلات از شوراها و نهادهای مردمی می گذرد
میتوان گفت از اسفندماه سال ۱۳۹۸ که رسما کرونا را پذیرفتیم و شاید کرونا ویروس زودتر هم بر ما تحمیل شده بود! تا کنون که دومین ماه از بهار سال جدید را سپری میکنیم و دو عید نوروز و دو ماه مبارک رمضان را با کرونا به سختی گذراندیم، بدترین مقطع تاریخ زندگی بشر بر کره خاکی باشد...
البته به این کلام باید گوش "شیطان کر" را اضافه کنیم تا خدای ناکرده ویروس با جهشهای دیگری خود را بر ما تحمیل نکند که زمین، زمان و خانمان ما را بسوزاند...
بر اساس اخبار رسمی و تصاویر منتشره در فضای مجازی جهش هندی این ویروس وحشتناکتر است!
راستی تاب آوری و ایمنی جمعی ما در مقابل این ویروس جدید چقدر است؟!
از هند و هندو بگذریم که شعرای ما آن را قبلا باختند...
حافظ شیرازی:
اگر آن ترک شیرازی، به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم، سمرقند و بخارا را
شهریار:
اگر آن ترک شیرازی، به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم، تمام روح و اجزا را
گویا خال هندو از قدیم مسئله ساز بوده است، شاید کرونا هم از نظر شکل هندسی بی شباهت به خال هندو نیست...
خدا رحم کند!!!
حافظ سمرقند و بخارا را بخشید ولی شهریار که هم عصر ماست گویا میدانست باید ببخشد تمام روح و اجزا را...
نمی دانم چرا در این مرحله مانده و از خال هندو عبور نمیکنم...
بگذریم؛ طنز تلخ دوران ما وانفسای فقدان هماهنگی در ارکان و نهادهای جامعه است، چراکه هرکس خارج از حیطه مسئولیت خود علاقمند به ورود به موضوع است!
نظامی به سیاسی گری، صدا و سیما به خنجر زدن از پشت به دولت، دولت مثل جزایر پراکنده و ... هر چند که هرچه تلاش میکند بیشتر چوب میخورد...
در این میان اما مردم، صاحبان اصلی مملکت و دردها و شادیهای آن،
بین خانه و بیمارستان، داروخانه، اضطراب و ترس روزگار میگذرانند و نمی دانند چه کسی را صدا کنند...
آنقدر خدا را صدا کردهاند که خجالت میکشند، آنقدر عزیزشان را غریبانه به خاک سپردهاند که از بستگان متوفی شرمنده اند... صحنههای محدود تشییع در بهشت زهرا(س) و سایر آرامستانهای کشور، ضجههای دلخراش و عمیق عزیزان جان باختگان، دل هر تاریخ نویس بیرحم را به درد میآورد و با کمترین بهره از عواطف انسانی، اشک را سرازیر میکند... برخی دیگر نیز عذاب کشیدن عزیزان را بر تخت بیمارستان یا در منزل به چشم خود نظاره میکنند...
هنوز جماعتی از نزدیک درگیر نشده یا جان افراد برایشان مهم نیست!
بازار، حرم، هیات، پارک و خیابان را رها نمیکنند و برخی آنقدر خودخواهند که حتی ماسک زدن را بر نمیتابند و برخی آنقدر کژ فهمند که اصل پاندمی کرونا و خطر آن را نمیپذیرند و میگویند داستان سیاسی است و میخواهند حواس ما از چین پرت شود یا بساط دینداری را جمع کنند!
به راستی به قول انیشتاین "جهل تا آخر جهان با بشر هست"!
چرا؟ نمیدانیم ...
در نظرم چاره کار اول آموزش مکرر و تبلیغات موثر برای پیشگیری از ابتلا، سپس اهتمام برای ساخت و تهیه واکسن در هرجا که هست و مرحله سوم تشکیل کانونها و سمنهایی متخصص برای حمایت روانی و تقویت پایداری فردی و جمعی در این برهه بسیار خطرناک و راهکار چهارم اما کمک و تقویت امکانات درمانی از هر محلی که ممکن است و تمام مملکت از مردم تا سیاسیون، سمنها، مساجد، تکایا، خیران، شهرداریها و... در خدمت پیشگیری و مبارزه با این اپیدمی بسیج شوند...
شوراها و مدیریتهای شهر و روستا به عنوان خط مقدم این مبارزه باید مورد توجه مسئولان قرار گیرند، پتانسیل خوبی با تشکیل شوراهای اسلامی در شهرها و روستاها شکل گرفته ولی متاسفانه اکنون تقارن این پاندمی با انتخابات دوره جدید و پایان دوره قدیم این نهاد توانمند و مردمی را منفعل کرده و متاسفانه هرکس دنبال پایان کار خود یا تایید صلاحیت برای دوره بعد و یا نگران رد صلاحیت و ...
خطابم به مسئولان مملکت است، اگر ما در هشت سال دفاع مقدس در مقابل هجوم همه جانبه دنیا تاب آوری داشتیم و توانستیم دشمن را بیرون و محکوم کنیم، با همیاری و بسیج هستههای مردمی ممکن شد...
اکنون علاوه بر نهادها، ارگانها و تشکیلات کشوری و لشگری، غفلت از فرصت شوراها، شهرداریها، اعضاء و امکانات آنان جایز نیست...
تابآوری جامعه با تقویت نهادهای مردمی و پارلمانهای محلی امری ثابت شده در علم و تاریخ است.
در آستانه روز نهم اردیبهشتماه، سالروز تشکیل شوراها، ضمن تجلیل، قدردانی و دلجویی از خدمات این نهاد برخواسته از متن مردم، آنها را با سیستم بهداشت و درمان پیوند دهید که اگر فرصت از دست برود با فاجعه مواجه خواهیم شد...
همگان در کنار یکدیگر کرونا را شکست خواهیم داد...