• يکشنبه ٢٠ مهر ١٣٩٩-١٧:٣٥
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١٩٢٩٩
الهام فخاری

تهرانی كه دوست داريم

بیدار است، نمی‌خوابد. پرماجراست، هم داستان اندوه‌بار دارد و هم‌ هنگام شادمانی‌ها جاری است. گاهی می‌پنداری چه به‌روز است و جایی گمان می‌کنی در گذشته مانده است. گاهی شبش روز است و روزش شب‌تر از شب.
 
هرچه بگویند و بگوییم هنوز چه بسیار می‌توان نوشت از تهران، با آن یاس‌های گیسوآویخته از شانه دیوارها و خنکای جان‌نواز مهرماه یا اردیبهشتی‌اش. جایی که جوی‌هایش از قنات‌ها جان می‌گرفته و درختان بومی و زنده‌اش از سرزمین کهن برخاسته‌اند. با اینکه روند گسترش مرزهای تهران گاه چنان از مهار جسته و به همه پیرامون چنگ انداخته، ولی تهران و داستان‌های تهران با محله‌هایی دیرین، دیدارها در مرکزهای اجتماعی (قهوه‌خانه، کافه، انجمن، میدان‌گاه و مانند اینها)، پیاده‌راه‌ها و گفت‌وگوها بازشناسی می‌شود. تهران شهری است که هیچ ساعتی نمی‌خوابد، هنگامی که خیلی‌ها خوابیده‌اند، از این شهر زمزمه‌ای هوهووار به گوش می‌رسد و گویی نیمه‌بیدار است. تندرفتن و شتاب‌داشتن و در فشردگی‌های راه و کار و روزمره راه‌یافتن و آلودگی هوا نمودی است که در بسیاری از فیلم‌ها و داستان‌ها و بازگویی‌ها پررنگ هستند. دوره‌هایی هم تلخی‌ها و تندی‌ها و تاریکی و باریکی‌های تهران به رخ کشیده شده‌اند. پیچیده است و سرمایه‌دار که نمودهایی از نداری و آسیب را در خود دارد. به‌راستی تهران چیست، کیست، تهران برای هریک از شما چگونه واگو می‌شود؟
 
در سال‌ ۱۳۹۵ شورای اسلامی شهر تهران (تهران، ری و تجریش) دوره چهارم مصوب کرد و به شورای فرهنگ عمومی کشور پیشنهاد داد که روز ۱۴ مهر به نام تهران نام‌گذاری شود. ۱۴ مهرماه ۱۲۸۶ در متمم قانون اساسی پس از مشروطه تهران پایتخت ایران نامیده شد. نمی‌شود گفت پایتخت‌شدن تهران به سود مردما‌نش است یا به‌ سوی بهبود پیش رفته، چه‌بسا رنج‌ها، کشمکش‌ها، گسترش‌های زیان‌باز و زدایش‌های محیط‌زیستی و مکش سرمایه‌های آبی و خاکی هم از پی پایتخت‌‌بودن بر سرش آوار شده است. گرچه ویژگی‌ها، روندها، داستان‌ها، سرمایه‌ها و رخدادهای تهران پس از پایتخت‌شدن دگرگون شده، ولی تهران پیش از پایتخت‌شدن، هویت و پیشینه‌ای داشته است. چهارباغ ایرانی-صفوی و خانه‌باغ‌های تهران یا برساخته‌های دوره زندیه و پیش‌تر از آن جمله‌ بوده‌اند.
 
پایتخت‌شدن یکی از ملاک‌ها برای برگزیدن روز گرامیداشت است ولی به باور من تهران درنگ‌ها و بزنگاه‌های در پیوند با ریشه و شناسه دیگری فراتر از پایتخت‌ بودن یا نبودن هم دارد که برای نام‌گذاری یا گرامیداشت پرارزش هستند. تهران پیوندگاه همراهی میان قوم‌های گوناگون و لهجه‌ها و سبک‌ها و گرایش‌های ناهمانند است. چرخش سرمایه و سود و زیان پرشتاب و پیچیدگی‌هایش بسیار است. جمعیتش برابر یک کشور و چالش‌هایش از بومی تا جهانی هستند. با همه اینها تهران زیباست. بازمانده‌های کهن و دیرینه‌اش تا نوگرایی‌هایش پویا و زنده هستند. تهران شهری است که اگر نشناسی‌اش برایت تنها یک تکه زمین شلوغ و پرتعارض است که روزبه‌روز گران‌تر می‌شود. ولی، ولی اگر برای دانستن و شناختنش آماده باشی، روز تهران، گرچه به تعبیری قاجاری است، درنگ خوبی می‌شود تا دوستش بداری، دانسته و پیوسته دریابی‌اش. تهران تنها یک جا، یک تکه از زمین نیست. تهران درنگ ما برای بازاندیشی به خویشتن خویش، مهربانی با گذشته و همیاری اکنون را فراهم می‌کند.
 
 تهران آن سایه‌روشن‌های خیابان‌هایی با درختان کهن، شادابی برف قله‌ها در آغاز بامداد، سرخوشی یک پرنده در باران و تنهایی آدم‌هاست. تهران، با همه گیروگره‌هایش، ولی چه بسیار زیباست.
 
 یادداشت هفتگی روزنامه شرق

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: