• سه شنبه ١ مهر ١٣٩٩-١٤:٥٧
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١٩٠٧٩
محمد سالاری

جریان گریزان از گفتگو

سی ام شهریور در تقویم کشورمان به نام روز گفتگوی تمدن ها نام گرفته است که یادآور اولین سفر سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور ایران اسلامی به نیویورک و سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل و مطرح کردن ایده گفتگوی تمدن ها در مقابل نظریه برخورد تمدن هایی است که پیش از آن از سوی ساموئل هانتینگتون مطرح شده بود. 
نظریه رئیس دولت اصلاحات که با استقبال جامعه جهانی مواجه شده بود سبب شد تا سال 2001 میلادی از سوی سازمان ملل متحد به عنوان سال گفتگوی تمدن ها نامگذاری شود. هرچند که سال 2001 آبستن حوادث ناگواری در عرصه جهانی بود که با حملات تروریستی به برج های دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک در 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله ارتش ایالات متحده به افغانستان همراه شد و سالی خونین و پر از درد و رنج در تاریخ جهان به ثبت رسید، اما تاکید رئیس دولت اصلاحات بر گفتگو و تنش زدایی در عرصه جهانی و تصویری که از کشورمان به جامعه بین الملل معرفی کرده بود سبب شد تا در بحرانی ترین روزهای خاورمیانه، ایران از گزند حوادث مشابهی که در همسایگی اش در حال وقوع بود در امان بماند.
اما آنچه در این مطلب با اشاره و به بهانه روز گفتگوی تمدن ها قابل تامل است، گریزان شدن برخی تصمیم سازان و احزاب و جناح های سیاسی در ایران از تعامل و گفتگو در عرصه جهانی و داخلی است. در کشوری که در زمانه ای نه چندان دور با طرح ایده گفتگوی تمدن ها از سوی رئیس جمهور اصلاح طلب خود، نظریه های جنگ طلبانه قدرت های مسلط جهانی را به چالش می کشید، چه رخ داده است که حتی بیان طرح هایی برپایه تعامل و تنش زدایی و گفتگو میان گروه های سیاسی داخلی با مخالفت و ترشرویی مواجه می شود؟ 
متاسفانه شاهد آن هستیم همان عامل قدرت طلبی و انحصارگرایی که در عرصه جهانی مانع تحقق گفتگوی تمدن ها شد، در عرصه سیاست داخلی نیز موجب شده تا برخی جریانات سیاسی مسلط بر حوزه های قدرت، بدون توجه به تاثیرات مخرب محدود کردن حوزه های تصمیم گیری و کنار زدن نخبگان جریانات مختلف در کاهش سرمایه عمومی نظام، نسبت به کاهش تنش ها در داخل کشور مانع تراشی کنند.
حرکت خزنده ای در کشور که بی توجه به بحران های داخلی و فشارهای بین المللی و بدون در نظر گرفتن اهمیت همبستگی ملی و انسجام داخلی در اوج نارضایتی های عمومی، سعی در یکدست کردن نظام تصمیم گیری و کنار زدن دیگر جریانات سیاسی از ساختار اداره کشور را دارد مسیری را طی می کند که حکایت بر شاخه نشستن و بن بریدن را تداعی می کند.
تعجب آور است که برخی نهادها و جریانات سیاسی حاضر در قدرت، به جای تحلیل و بررسی  و تلاش برای برطرف کردن مجموعه عواملی که مشارکت حداقلی و نگران کننده انتخابات مجلس یازدهم را پدید آورد ، همچنان در اندیشه تداوم رویه گذشته در ناامید کردن مردم و حضور حداقلی آنان در انتخابات آینده هستند تا نتیجه دلخواه شان را توسط پایگاه حداقلی خود در انتخاباتی با مشارکت حداقلی از صندوق های رای به دست آورند.
مقاومت و سنگ اندازی در مقابل ایده تنش زدایی در عرصه بین الملل و تعامل با جامعه جهانی و نعمت دانستن تحریم ها، در کنار مخالفت با طرح هایی که نزدیکی و رفع اختلافات میان جریانات سیاسی در داخل کشور را با تکیه بر گفتگوهای ملی دنبال می کند، شاخصه اصلی جریانی گریزان از گفتگو است که سعی دارد تجربه انتخابات مجلس یازدهم که با پشتوانه ای حداقلی شکل گرفته است را تکرار کند و با کم اهمیت تلقی کردن مشارکت مردم و بی ارزش دانستن خواست اکثریت، نهادهای انتخابی را در اختیار گرفته و نظرات انحصارطلبانه خود را در داخل و در عرصه جهانی به نمایش گذارد. 
بی توجهی احزاب و جریانات سیاسی و عموم مردم نسبت به اقدامات و نتایج عملکرد این طیف گریزان از گفتگو و البته در حال قدرت گیری و قهر با کنشگری های قانونمند سیاسی و بی اثر دانستن تاثیر صندوق های رای از سوی جامعه که البته خواسته قلبی همین جریان تندرو نیز می باشد، سبب خواهد شد که در آینده ای نه چندان دور با پوسته ای تهی از جمهوریت در کشور مواجه شویم، لذا شایسته است که همه دلسوزان کشور و نظام علیرغم همه ناملایمات و سختی های غیرقابل کتمان و نارضایتی ها از نحوه اداره کشور، تلاش روزافزون برای به چالش کشیدن اقداماتی که می تواند به اقتدارگرایی در عرصه داخلی ختم شود را در اولویت کنشگری های خود قرار دهند تا همه به این باور برسند که راه نجات کشورمان از بحران های اخیر، در گفتگو، تنش زدایی و تعامل چه در عرصه داخلی و چه در مواجهه با جامعه جهانی خواهد بود.
 
منبع: روزنامه ایران

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: