• ٢٨ ارديبهشت ١٣٩٨-
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١٥٠٢٤
خود را برهاندمی ز سرگردانی

خود را برهاندمی ز سرگردانی

هفته نوشته های عضو شورا اینبار به‌بهانه 28 اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم عمر خیام، شاعر و ریاضیدان


بامداد روشن، هوای تازه، گفت‌وگوی پرندگان، سبزینه برگ‌های روییده همه جا  لبه‌ دیوارها و شیروانی، رد ناودان از زمین تا بام و پروانه‌های رنگین که تو را در بر می‌گیرند. سبکبار، خیالی و رنگین است ولی خواب نیست. با این همه هرآنچه می‌شنوی سخن گلایه و گیر و گره و نبود و نیستی است. ایران روزگاران دشواری از سر گذرانده است. نخبه‌ای جهانی در همین سرزمین و در دوره دشوار تاریخ سلجوقیان فلسفه زیستن را چنین بیان می‌کند: ماییم که اصل شادی و کان غمیم/ سرمایه دادیم و نهاد ستمیم / پستیم و بلندیم و کمالیم و کمیم/ آیینه زنگ خورده و جام جمیم»

کسی که هم چیرگی بر نمادهای ریاضی، نجومی و واژگانی داشت و هم کران تا کران سپهر اندیشه را سبکبال می‌پیمود، مگردلیل برای گلایه و سردرگریبانی نداشت؟ پس چگونه «شاد بودن آیین من است»را درست در خاکی‌ترین روزها و شب‌ها نجوا می‌کرد؟ مگر می‌توان باور کرد که غیاث‌الدین در جامعه پیرامونش همواره خرسند بوده، هنگامی که به روشنی «چون حاصل آدمی در این شورستان / جز خوردن غصه نیست تا کندن جان / خرم دل آنکه زین جهان زود برفت / و آسوده کسی که خود نیامد به جهان» را برنگاشته است. با این همه پیچاپیچ‌های قدرت و سیاست، یا تنگناهای جامعه‌ای قطبی او را از تجربه آن به آن هستی بازنداشت. غیاث‌الدین ابوالفتح خیام نیشابوری در شهری کنار کویر جهانی را پیمود و کهکشان‌هایی برساخت که هنوز سده‌هاست شگفت‌، روشنابخش و شوق‌انگیزاست. مانایی خیام نه برپایه توسعه‌یافتگی سرزمین‌های باختری و نه برگرفته از کار رسانه‌ای تبلیغاتی است. غیاث‌الدین ژرف و کانونمند بر کاوش زیسته است. هوش و توانش، سرآمدی سرشتی وخودکارآمدی پرورشی، هستی او را چنان پرفروغ می‌سازد که همگان به هم‌عصران او  غبطه می‌خورند. او که از جمله تنهاترین تنهایان بود، ولی افسرده نبود: «ایام زمانه از کسی دارد ننگ/کو در غم ایام نشیند دلتنگ»

غیاث‌الدین ابوالفتح خیام نیشابوری اگر امروز در تهران باشد، در جشن پروانه‌ها و بر فرش شقایق‌ها چشمه‌سارانی دیگر می‌یابد، می‌سراید و پران در این سپهر بی‌مانند می‌آفریند و می‌کاود. مگر در روزگار خیام جنگ و غارت، تنگی و تیرگی، سختی و دشواری نبوده؟ مگر کجای این جهان‌زاده شده و زیسته است؟ مردی که هزار سال پیش سروده: «مشنو سخن از زمانه ساز آمدگان / می‌خواه مروق به طراز آمدگان / رفتند یکان‌یکان فراز آمدگان/ کس می‌ندهد نشان ز بازآمدگان» در کدام دانشگاه پذیرش بگیریم تا به گزاره‌ای چون: «در گوش دلم گفت فلک پنهانی/ حکمی که قضا بود ز من می‌دانی/ در گردش خویش اگر مرا دست بدی/خود را برهاندمی ز سرگردانی»

گرامیداشت و زادروز غیاث‌الدین ابوالفتح خیام نیشابوری گویای آن گنج و دریایی از گوهر است که برای یافتن و پروردنش پیش از آنکه رخت هجرت بر تن کنیم، شایسته است در خویشتن خویش سفر آغاز کنیم. بیش از آنکه بنالیم در احوال خود درنگ کنیم. ما پرمایه‌ترین مردمان بودیم در ساختن جهان امروزین، با این همه بی‌خبر از این جهان پنهان خودیم. زادروز غیاث‌الدین خیام نیشابوری تلنگری است برای همه ما: آیا خیام‌ها در روزگار ما از گزند و آزارها در امان هستند و آیا مجال درخشش و تابش دارند؟

منبع: ایران

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: