• يکشنبه ٨ ارديبهشت ١٣٩٨-١٤:١٣
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١٤٧٢٤
احمد مسجدجامعی:

نمایشگاه کتاب و ‎پیامی که رسید!

نمایشگاه کتاب تهران تنها یک فروشگاه بزرگ نیست؛ بلکه بزرگ‌ترین گردهمایی و نماد فرهنگی کشور است و نماد شایسته‌ای نیز هست. چه چیزی برای نشان‌دادن پویایی فرهنگی امروز ما شایسته‌تر از گردهمایی خودانگیخته‌ دست‌اندرکاران، آفرینندگان و نیز علاقه‌مندان فرهنگ است؟ ‌‎نمایشگاه کتاب تهران از سویی از ریشه‌دارترین اجتماعات فرهنگی ادواری پس از انقلاب است و از سویی از مقاوم‌ترین این اجتماعات. پس از گذشت این‌همه سال و این‌همه فشار پیدا و پنهان و آگاهانه و ناآگاهانه در راستای تبدیل نمایشگاه به فروشگاه، هنوز این تجمع عظیم فرهنگی در برابر تبدیل‌شدن به یک فروشگاه صرف مقاومت می‌کند.‎می‌خواهم به نمایشگاه کتاب تهران با عنوان بزرگ‌ترین باشگاه فرهنگی کشور اشاره کنم که تمام دوست‌داران کتاب و فرهنگ را از «سراسر کشور» و با هزینه‌ خودشان دور هم جمع می‌کند.‌‎در همه این سال‌ها نیز نمایشگاه کتاب با استقبال بلند‌پایه‌ترین مقام‌های کشور رو‌به‌رو شده است و گمان می‌رود رؤسای محترم و فرهیخته‌ جمهوری اسلامی نیز به این کار خود به چشم کسب اعتبار از محفل فرهنگ نگاه می‌کرده‌اند؛ نه اعتباربخشیدن به این محفل.‎امسال در چند واقعه‌ بدون توضیح، رفتاری با نمایشگاه کتاب انجام شد که خواسته یا ناخواسته تصور بي‌توجهي به این نماد فرهنگی را به ذهن متبادر می‌کند. ابتدا گفتند که افتتاحیه با حضور رئیس‌جمهور در محل کتابخانه‌ ملی برگزار خواهد شد. این کار بی‌سابقه‌ای است. کتابخانه‌ ملی نهادی مستقل و ارزشمند است؛ اما نمایشگاه جای کافی و مناسب برای برگزاری افتتاحیه را دارد و نیازی به این کار نبوده است؛ به‌ویژه آنکه در این سي‌و‌چند دوره همیشه افتتاحیه در محل نمایشگاه برگزار شده است.‎سپس گفتند برگزاری افتتاحیه به همان محل نمایشگاه بازگشته است؛ اما باز کسی سبب را درنیافت که آن رفتن چه دلیلی داشت و این بازگشتن چه انگیزه‌ای و چرا این‌همه دیر این تغییر مکان را اطلاع دادند.‎در نهایت نیز این مراسم برگزار شد؛ اما نه چنان‌که انتظار می‌رفت؛ بلکه بدون حضور رئیس‌جمهور، معاون اول و هیچ‌یک از معاونان او‌ و در فضایی از دلسردي و دور از شأن این واقعه‌ فرهنگی.‎اینجا نیز کسی علت این اوضاع را با اهل فرهنگ در میان نگذاشت و جای خالی دست‌کم پیامی تصویری از ریاست محترم جمهور به‌خوبی حس می‌شد.‎قابل درک است که بالاترین مقام اجرائی کشور در شرایط خاصی نتواند در تجمعی حتی چنین مهم شرکت کند. آنچه قابل درک نیست، نبودن رفتارهای جبرانی در این زمینه است که چنان‌که اشاره شد، فرستادن پیام تصویری از ساده‌ترین این کارها بود.‌‎به‌هر‌روی آنچه رخ داده، این است که آن پیام که اهل فرهنگ انتظار داشتند، نرسید و پیامی دیگر رسید؛ پیامی که در ابتدا مفهوم زیبایی به ذهن متبادر نمی‌کند و البته تغییر این تفسیر تنها به دست ریاست محترم جمهور میسر است که خود انسانی فرهیخته، اهل تحقیق، تألیف، علم و فرهنگ است.‌‎درست است که شرایط دشوار است؛ اما فرهنگ به قول حافظ همان «کیمیای هستی» است که در دشواری‌ها و گرفتاری‌ها جلوه‌ای دو‌چندان می‌یابد و کارساز می‌شود و ایران همان عزیز نگینی است که دست آن اهریمن به آستان آن نخواهد رسید.

به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند

چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی

منبع: شرق

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: