باورمند آفرید و آموخت
باورمند آفرید و آموخت
هفته نوشت های الهام فخاری در روزنامه ایران به لیلیت تریان مادر مجسمهسازی ایران اختصاص داشت که چندی پیش دارفانی را وداع گفت.
در خانهای ساده و کوچک ولی زنده، در میانه کوچهای در محلهای قدیمی در تهران را بانویی چابک، سالخورده ولی پرشور به رویمان گشـــود. باغچـــهای زنده، گلخانهای سبز و خانهای بسیار بسیار ساده، چنان تصویری که خانه ارامنه اصفهان از سادگی و خوشسلیقگی دارند. البته که خانهاش کارگاهش بود و دنیایی زیبا گرچه غبارگرفته پیش رویمان نمایان شد.
اتودهای زغالی، حجمهای خرد و کلان، پارچههای چاپ باتیک جهان آفریده دستهای باریک ولی چابکش ستودنی بود. تند، روشن و بیتعارف سخن میگفت، تکلف برنمیتابید و فروتنانه سکوت میکرد. در حیاط پشتی سهم پرندگان ازآب و دان و پنجرههای گشوده به باغچه گویای حال و هوای زنی هنرمند، مستقل، آزاده و آفریننده بود. لیلیت تریان، که او را مادر مجسمهسازی نوین ایران مینامند، بههمین سادگی سالها در خاموشی و تنهایی باورمند کارکرد، آفرید، آموخت و آموزشیار بود.
آفرید و آفرید بیآنکه کسی قدردان این گنج زنده ایران باشد مگر شاگردانش. برای هلدادن آدمها در فرهنگ و هنر ایران همیشه گواه و بهانههایی بوده و هست، چه هلدادن به پیش چه هلدادن به بیرون از گود! چه بسا بانو تریان با ذهن و دستان هنرمندش همه آشوبهای منفی پیرامونش را پشت درهای خانهکارگاهش میگذاشته و دست به کار ساختن جانی تازه بر کاغذها و پارچهها و خمیر میشده است.دیدار نخست و آخرم را وامدار دوستی هستم که کمک کرد تا بشود تجربه زیسته زنی اثرگذار بر هنر شهری بویژه تهران گذشته را شنید و دانست و آموخت.
بانو تریان یک مسیحی مؤمن هم بود، آفریدههایش را به موزه یکی از کلیساهای ارامنه ایران هدیه کرد. باورمندی و ارادتش به حضرت مریم(س) توجهم را جلب کرد. از اینکه این روزها کمتر کسی به کار و تمرین تن میدهد و بسیارند کسانی که زود و میانبری فضاهای کاری را سست و کماعتبار میکنند گلایه کرد. چشمهای زیرک و نگاه استوارش همیشه برایم یادگار است و چه خوب که آنچه قول دادیم هم او هم ما چند نفر، شد و به جشن تندیسهای شهری امسال آمد، با همان خلقوخوی ویژه خودش و چه خوب که شهردار تهران از او و تلاش چنددههایاش برای تهران و هنر شهری تهران تقدیرکرد. بانو تریان تا دو روز پیش یکی از کسانی بود که هنوز در کارگاهها یا تنهایی کاغذ و کتاب و قلم خود در این شهر نفس میکشند، نه چندان به چالشهای قدرت شهر گرایشی دارند و نه سودای جایینشستن، ولی گنجها و سرمایههای فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران هستند.
ازسویی بسیاری از آنان در دوره سالخوردگی به سرمیبرند و ابرکلانشهر تهران، شهر شتاب و رقابت و فراموشی، توجهی به تنهایی و آسیبپذیری آنها ندارد.تهران با آفریدههای هنرمندان، فرهیختگان، نویسندگان و پژوهشگران فرهنگی سرمایهدار شده، در گستره جهان به خود میبالد و با آفریدهها(آثار)شان اینسو و آنسو تجارت میکند ولی.... شاید آسیبدیدگی هنرمندی چون بانو تریان در تنهایی و درگذشتش تلنگری باشد برای ما که بدانیم در این شهر هنوز سازوکارهای زندگی امن شهروندان سالخورده بهسامان نیست و افسوس از دست دادن اولینهایی چون لیلیت تریان جبرانپذیر نیست.
بانو لیلیت تریان، مادر مجسمهسازی نوین ایران، دخترعموی بانو دکترآلینوش تریان، نخستین زن متخصص ستارهشناسی نوین بود. در روز جهانی زن، نام و یاد هر دو گرامی و مانا.