تهران امید دارد
تهران امید دارد
شنبههای پاییز با کلاس روشهای تغییر رفتار آغاز میشد و شنبهای که گذشت آخرین هفته بود. از خود و دانشجویان پرسیدهام آیا در این دوره آموزشی تغییری در دانش، بازخورد و رفتارهایمان پدید آوردیم؟ دانشگاه و دورههای آموزشی گوناگون چه هدف و کارکردی دارند؟ سرگرمشدن کسانی، سرکار بودن و حقوقبگیری کسان دیگر؟
در گفتوگوی هفته پژوهش در مرکز علمی-کاربردی آموزشهای شهروندی شهرداری تهران هم بر پرسش از خود پافشاری کردم، کجا میرویم و چرا؟ این چرخههای کلیشهای را که به بهبود و توسعه پایدار و بالندگی و خرسندی نینجامیده تا کی ادامه میدهیم؟ دانشگاه، کتابخانه و رسانه اگر ما را در مهارت ازخود پرسیدن و درنگِ دانستن تواناتر کنند، نهاد فرهنگی هستند وگرنه به ابزارها و سازههای زدایش معنای زندگیمان تبدیل میشوند و ما را برده اقتصاد بیمار و فربهشان میکنند. هفته گذشته دو جلسه صحن علنی شورا برگزار شد و پیشنهادهایی همراه با اصلاح عبارتها را درباره لایحه بخشنامه بودجه ۹۸ طرح کردم که با رأی موافق همکاران به تصویب رسید، از جمله مسائل کلیدی شهرداری تهران: «برقراری دسترسی عمومی شهروندان به اطلاعات در حوزه مدیریت شهری به منظور تحقق مشارکت شهروندان، اقتصاد و مالیه شهری، سرمایهگذاری و کارآفرینی، منابع پایدار و کاهش هزینههای اداره شهر، هوشمندسازی، نوآوری، شفافیت، چابکسازی و اصلاح و بهبود نظام مدیریت یکپارچه و هماهنگ شهر.» در گزارشهای شهری به تغییری پی بردم که امیدبخش است.
معاون عمرانی شهردار منطقه ۱۴ که جوان و متخصص هم هست، با توجه به بافت اجتماعی، با انتخاب مسجد بهعنوان مرکز اجتماع محلهای، در گفتوگوی سازمانیافته با مردم، به شناسایی نیازهای محلهها با الگوی مشارکت مردم و تنظیم بودجه عمرانی برپایه نیاز مردم و تشخیص فنی شهرداری، پرداخته است. این بودجه سنجشپذیر و پایش آن شدنی است. نکته اینکه هنوز کسی یا رسانهای درباره چنین تغییر رویکردها و رخدادهایی چیزی نمیگوید. چهارشنبه ۲۸ آذر، سی و دومین گفتوگوی اجتماعی«تهران امید دارد» را با گرامیداشت روز جهانی مهاجران برگزار کردیم.
پخش فیلم اکسدوس بهمن کیارستمی و گفتوگوی دو ساعته مشترک میان شهروندان تهرانی با تبارهای ایرانی، افغانستانی تجربه بیمانندی در راستای بهبود و تغییر جهانی سرشار از خشونت و دیگریانگاری و ستیز بود. از رنجهای برخاسته از زادگاه و تبار، به بازاندیشی درباره فرصتها و سرمایههای مشترک رسیدیم و گفتوگوهایمان را ادامه خواهیم داد. نکته آخر در بحث اخیر اینکه ما قانونی برای مهاجران نداریم و قانون پناهندگان مصوب ۱۳۴۲ تنها قانون ما در این مورد است. هفته پیش شهردار تهران از 50 طرح سرمایهگذاری در شهر تهران رونمایی کرد: «احداث شهربازی در شرق تهران / هتلهای 5 ستاره در ورودی غربی/ راهاندازی بازار خودروهای شراکتی» این «شکل متفاوتی از پروژههای شهری» نیست؟ دور جدید و متفاوتی از رانتی کردن فضای شهری، به بازارسپاری ناکارآمد و قبلاً آزموده به نظر میرسد. پروژهها توجیه اقتصادی ندارد و در شرایط کنونی برای سرمایهگذاران بخش خصوصی هم جذابیت و بازگشت سرمایه ندارد، شاید مگر به قیمت بده بستانها، اختصاص «بخشی» از زیربنا به کاربری تجاری و اداری و دریافت زمین مجانی از شهرداری. جدا از این، هیچ جایی برای LED (توسعه اقتصاد محلی) و نوآوری نیست و به شیوه سنتی پروژههای محرک توسعه کلان مقیاس پراکنده تکیه شده است. هفته پیش رو با گذراندن شب چله آغاز میشود و طرحها و دستورجلسههایی ازجمله پروندههای باغها. آینده، زمانی که هنوز از دست نرفته است.