• شنبه ١٨ آبان ١٣٩٧-
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١٢٢٠٤
بهاره آروین:

لطفا وعده مشخص بدهید

بخش اول

مهم‌ترین ملاکم برای انتخاب شهردار آینده پایتخت، وعده‌های مشخص و ملموس هریک از کاندیدها برای تهران و شهروندان تهرانی خواهد بود.
از همه کاندیداها به صورت جدی خواهم خواست به صورت روشن و مشخص بگویند اگر در جایگاه شهردار تهران قرار گیرند، دقیقا به دنبال تحقق کدام اهداف ملموس و مشخص در تهران خواهند بود.

بدیهی است که در پاسخ به این سوال، کلی‌گویی‌هایی مانند کاهش ترافیک و آلودگی هوا، کاهش شهرفروشی و افزایش سهم درآمدهای پایدار در اداره شهر و افزایش اعتماد و مشارکت شهروندان از طریق شفافیت و مبارزه با فساد در شهرداری تهران را قانع‌کننده نمی‌دانم. چنین اهداف کلی‌ای نیاز به بازگویی چندباره ندارد، آن‌چه فقدان آن محسوس است، ارایه وعده‌های مشخص، ملموس و به عبارتی سنجش‌پذیر توسط کاندیداهای سمت شهردار تهران است.

در نبود چنین وعده‌هایی است که فضای انتخاب شهردار تهران، به فضایی سراسر تخریب و بدگویی از کاندیداها در عرصه عمومی و لابی‌ها و بده‌بستان‌های پشت‌پرده و پنهانی تبدیل می‌شود بدون آن‌که شهروندان بدانند در صورت انتخاب این یا آن کاندیدا، دقیقا چه اتفاقی قرار است برای شهر و زندگی روزمره آن‌ها در شهر رخ دهد.

آیا قرار است فشار و ازدحام مترو و بی‌آرتی در ساعات اوج کاهش یابد؟ با چه معیار و ابزار سنجشی قرار است این کاهش یا افزایش اندازه‌گیری شود؟ مثلا با کاهش سرفاصله قطارها و اتوبوس‌ها؟ این هدف چطور قرار است محقق شود؟ کاندیدایی که می‌گوید تا پایان دوره‌اش، تعداد اتوبوس‌ها را دو برابر می‌کند یا تعداد واگن‌های مترو را به فلان‌قدر افزایش می‌دهد و بهمان تعداد ایستگاه مترو راه‌اندازی می‌کند، با کدام نوع مدل تامین مالی قرار است به چنین اهدافی دست‌یابد؟

فکر می‌کنم منتقدان این راهبرد این نقد به‌جا را ارایه خواهند کرد که وعده‌ها نه فقط ممکن است خیالی و غیرواقعی و صرفا برای جذب مخاطب و گرفتن رای در هنگامه انتخاب ارایه شوند، بلکه مهم‌تر از آن، تجربه نشان داده است فقط تا زمان انتخاب شدن است که این وعده‌های رنگارنگ ارایه می‌شود و بعد از آن دیگر نه خود کاندیدا و نه چه‌بسا انتخاب کنندگانش پیگیر تحقق وعده‌ها نخواهند بود.

پاسخم این است که به نظرم تمام شان و جایگاه عضویت در شورا به همین پیگیری تحقق اهداف مشخص و وعده‌هایی است که کاندیدای منتخب در هنگام انتخاب به اعضای شورا یا همان رای‌دهندگان ارایه می‌دهد. همچنین، ارزیابی میزان پختگی اهداف و وعده‌های ارایه شده، خود بهترین معیار برای انتخاب است و سنگ محک همه‌ی آن سوابقی که معمولا کاندیداها و حامیانشان سعی می‌کنند به صورت گزینشی، در نظر اعضای شورا بسیار درخشان جلوه دهند. به نظرم آن‌چه باید در عرصه عمومی در مورد آن گفت‌وگو شود، اتفاقا همین وعده‌های مشخص کاندیداهاست نه تخریب و تایید گزینشی سوابق که اساسا معلوم نیست چقدر بتوان بهشان اعتماد کرد.

اما آیا واقعا تجربه موفقی از تحقق وعده‌های کاندیداها در هنگام انتخاب وجود دارد یا معمولا این وعده‌ها جز کارکرد فریبکارانه جذب رای صرفا در زمان انتخاب، کارکرد دیگری ندارند؟

برای پاسخ به این سوال، در بخش دوم این متن، مرور کوتاهی بر تجربیات‌مان از اصلی‌ترین انتخابات در ایران یعنی انتخابات ریاست‌جمهوری خواهم داشت و نشان خواهم داد که برخلاف شهود عمومی، از قضا وعده‌ها هم قابل‌ تحقق‌اند و هم کارکرد موثری در پیروزی و انتخاب دوباره کاندیدا یا شکست در دور بعد دارند. در بخش سوم نیز مصادیقی از وعده‌های مشخص و سنجش‌پذیر در حوزه‌های مختلف را به عنوان نمونه و مثال بیان خواهم کرد.

بخش دوم

«لطفا وعده‌ مشخص بدهید» جمله‌ای که در دیدار جامعه‌شناسان با رئیس‌جمهور هم از ایشان خواستم و در همان جلسه یکی دیگر همکاران معترض شد که کارت وعده دادن در جمهوری اسلامی سوخته است!

درحالی‌که به نظرم ازقضا وعده‌ها یکی از معدود تحقق یافته‌های انتخابات ریاست‌جمهوری هستند. هم دولت سازندگی که با وعده بازسازی ویرانی‌های پس از جنگ به قدرت رسید، در پیشبرد پروژه‌های عمرانی در سطح کشور موفق بود و هم دولت اصلاحات که با وعده باز شدن فضای سیاسی و افزایش مشارکت مدنی بر سر کار آمد وعده‌هایش را محقق کرد (که ازقضا شکل‌گیری و تداوم شوراهای شهر یکی از پایدارترین مصادیقش است)، هم دولت احمدی‌نژاد که با وعده آوردن پول نفت بر سر سفره مردم بر سر کار آمد، وعده‌اش را با توزیع یارانه مستقیم ۴۵هزار تومانی به هر ایرانی محقق کرد و هم دولت اول روحانی که با وعده رفع تحریم‌ها و باز کردن گره پیشبرد اهداف هسته‌ای در سطح بین‌المللی به پیروزی رسید، با برجام وعده‌اش را جامه عمل پوشاند.

فارغ از این‌که با این تغییرات موافق باشیم یا مخالف، تحقق آن‌ها را ثمربخش برای منافع ملی بدانیم یا زیانبار، در اینجا بحث بر سر نفس تحقق آن‌ها مطابق با وعده‌های ارایه شده است.

بنابراین انتخابات‌های واقعی در ایران از قضا با ارایه وعده‌های مشخص و پیشبرد و تحقق آن‌ها همراه بوده‌اند و پیروزی چهار سال دوم همه دولت‌های پس از جنگ، به دلیل پیروزی‌شان در تحقق وعده‌های دور اول بوده است و در نقطه مقابل، اگر معمولا دوره‌های دوم ریاست‌جمهوری همراه با احساس سرخوردگی و شکست در انتخاب دوباره است، به دلیل نبود وعده‌های جدید در دولت پیروز بوده است، درعین‌اینکه معمولا آثار دستاوردهای دور اول هم با گذشت زمان دچار فرسایش شده است؛

هم در دور دوم ریاست‌جمهوری هاشمی تورم بالا چنین اثری در کاهش اثر دستاوردهای دور اول گذاشت، هم در دوم دولت خاتمی، بالا رفتن تنش فضای سیاسی و ردصلاحیت گسترده در انتخابات مجلس هفتم در سال۸۲ سایه‌اش را بر دستاوردهای دوره اول دولت اصلاحات انداخت، هم در دوره احمدی‌نژاد، نوسانات قیمت ارز در سال ۹۱ و جهش تورمی چنین کارکردی داشت و هم در دور دوم دولت روحانی، تحولات نامنتظره عرصه بین‌المللی یعنی به قدرت رسیدن ترامپ در آمریکا باعث کم‌اثر شدن برجام و این احساس فراگیر یاس و شکست در جامعه شده است.

این مرور کوتاه در مورد نقش موثر وعده‌ها در اصلی‌ترین انتخابات‌های ریاست‌جمهوری در ایران را بیان کردم تا نشان دهم که برخلاف شهودی عمومی، وعده‌ها کارکردی موثر در عملکرد منتخبان دارند.

واقعیت این است که جای خالی وعده‌های مشخص در انتخاب شهردار را، بدگویی یا مدیحه‌سرایی در مورد سوابق گذشته و لابی‌گری و بده‌بستان‌های فردی و حزبی در پش پرده پر خواهد کرد.
در این میان، ارایه برنامه در صحن هم به کلی‌گویی‌های تکراری به همراه صحافی‌های کاغذی تبدیل شده است که آن‌قدر شبیه هم‌اند گویی همه‌شان از روی یکدیگر کپی شده‌اند و نقص‌ اصلی در همه‌شان هم نبود اولویت‌بندی و اهداف مشخص سنجش‌پذیر است.

به‌هر‌حال شخصا سوال و درخواست اصلی‌ام از کاندیداهای سمت شهردار تهران همین ارایه وعده‌های مشخص و ملموس است. این‌که به طور مشخص و سنجش‌پذیری بگویند اگر هر کدام از آن‌ها در جایگاه شهردار تهران قرار گیرند، شهر و شهروندان تهرانی قرار است چه تغییر مشخص و ملموسی را در تجربه روزمره‌شان در شهر تجربه کنند؟ در بخش سوم این متن، مصادیقی از وعده‌های مشخص و سنجش‌پذیر در حوزه‌های مختلف را به عنوان نمونه و مثال بیان خواهم کرد.

بخش سوم

«پایدارسازی و سالم‌سازی درآمدهای شهرداری» یکی از همان اهداف کلی است که انتظار می‌رود در سخنان همه کاندیداهای شهرداری تهران تکرار شود. اما این هدف کلی را چطور می‌توان در قالب وعده‌ای مشخص و سنجش‌پذیر بیان کرد؟ یک وعده مشخص می‌تواند دریافت «عوارض سبز» باشد بدین‌معناکه علاوه بر کاهش مستمر درآمد حاصل از فروش تراکم، از ۱۰ % املاک و نیز ۱۰% اتومبیل‌های گران‌قیمت‌تر شهر تهران، به صورت درصدی مشخص از ارزش تخمینی آنها (با افزایش درصد مربوطه در هر سال) عوارض سبز دریافت شود. دریافت این عوارض به گونه‌ای برنامه‌ریزی خواهد شد که در سال ۱۴۰۰، سالانه مجموعا ۵۰۰۰ میلیارد عوارض سبز دریافت شود. کل درآمد حاصله از این طریق، به صندوقی با نام «صندوق سبز» ویژه سرمایه‌گذاری در پروژه‌های توسعه حمل‌ونقل عمومی و توسعه فضای سبز واریز خواهد شد و گزارش سالانه از جزئیات درآمد و نیز جزئیات هزینه‌کرد «صندوق سبز»، حداکثر تا اردیبهشت سال بعد به صورت عمومی منتشر خواهد شد.

بهبود استانداردهای شفافیت مالی، مولدسازی و افزایش سرمایه‌گذاری بخش خصوصی از دیگر کلی‌گویی‌های تکرارشونده‌ای است که مشخص نیست قرار است در چه قالبی و با چه معیارهای سنجشی محقق و ارزیابی شود. یک وعده مشخص و سنجش‌پذیر در این زمینه، عرضه تدریجی شرکت های تحت مالکیت شهرداری در فرابورس است به گونه‌ای‌که تا سال ۱۴۰۰، دست‌کم ۵ هزار میلیارد تومان از سهام شرکت‌های تحت مالکیت شهرداری در فرابورس فروخته شده باشد. انتشار علنی گزارش سالانه از جزئیات درآمد حاصل از فروش شرکت‌ها در فرابورس و نیز جزئیات هزینه‌کرد آن تا اردیبهشت سال بعد از دیگر جزئیات این وعده است.

جلوگیری از تخلفات در حوزه شهرسازی با هدف پایبندی حداکثری به طرح جامع تهران نیز یکی دیگر از اهداف کلانی است که احتمال می‌رود به شکلی تکرار شونده در سخنان همه کاندیداها بیان شود. وعده مشخص و سنجش‌پذیر در این زمینه می‌تواند در قالب انتقال دبیرخانه کمیسیون ماده پنج به خارج از شهرداری تهران و پیشنهاد برای اصلاح قانون به منظور عضویت دو عضو ناظر حقیقی منتخب سازمان‌های مردم نهاد فعال در حوزه حقوق شهروندی بیان شود به گونه‌ای که مصوبات کمیسیون ماده پنج در خصوص تغییر کاربری اراضی و تخلف از طرح جامع شهر تهران تا سال 1400 به نصف کاهش یابد. تهیه مدل رایانه‌ای سه بعدی و چندرسانه‌ای از طرح جامع شهر تهران، قابلیت دسترسی اینترنتی کلیه شهروندان به این مدیا و نشان‌گذاری عدول‌های عمده صورت گرفته از طرح جامع به همراه سال تصویب در کمیسیون ماده پنج می‌تواند از دیگر جزئیات این وعده سنجش‌پذیر باشد.

افزایش سهم سفرهای انجام شده با حمل و نقل عمومی از طریق افزایش سهولت استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی نیز یکی دیگر از اهداف کلی تکرار شونده است که می‌تواند در قالب وعده‌ای مشخص و سنجش‌پذیر بیان شود. برای مثال این هدف می‌تواند در قالب «هوشمندسازی شبکه مترو براساس «تراکم مسافر» بیان شود به گونه‌ای که تا سال ۱۴۰۴، کاهش ۵۰ درصدی تراکم افراد منتظر در ایستگاه‌های مترو و درون قطارها محقق شود. کمک به ورود بهنگام افراد به درون ایستگاه از طریق «اپلیکیشن مترو»، ایجاد پارکینگ‌های میانی برای قطارها و برنامه‌ریزی سرعت قطارها براساس الگوهای هوش مصنوعی، طراحی نرم‌افزار بررسی تطبیقی روزانه و ساعتی دوربین‌های هر ایستگاه و انتشار عمومی گزارش تغییرات دوره‌ای مربوطه می‌تواند از جزئیات این وعده مشخص و سنجش‌پذیر محسوب شود.

فایل «۲۴ برنامه سنجش‌پذیر» (+) حاوی ۲۴ هدف‌گذاری سنجش‌پذیر در سطوح مختلف مدیریتی در شهرداری تهران است که می‌تواند به عنوان نمونه‌هایی از وعده‌های مشخص و قابل ارزیابی برای شهروندان طرح شود.

مطالبه‌ اصلی‌ام از کاندیداهای سمت شهردار تهران، ارایه وعده‌هایی مشخص و سنجش‌پذیر به جای کلی‌گویی‌های تکراری است.

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: