• ٢٥ مرداد ١٣٩٧-
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١١٠١٤
هشتگ های تولید خشم

هشتگ های تولید خشم

 

آرامش، امید اجتماعی، تقویت روح همبستگی و احساس زندگی در هیاهوی خوش آهنگ و دلپذیر اجتماعی هویت می‌بخشد و فرهنگ می‌سازد و این دو که باشند ثروت‌آفرینی و عبور از تنگناهای اقتصادی آسان می‌نماید. چه شده است که این روز‌ها برخی فعالین فضای مجازی دانسته یا نادانسته تحقیر، ‌نفرت‌پراکنی قومیتی، منطقه‌ای، محلی، حرفه‌ای و اخیراً صنفی را ابزاری برای فعالیت اجتماعی خود قرار داده‌اند و شوربختانه برخی اصحاب رسانه نیز در این موج گرفتار آمده و در شرایط ملتهب کنونی که کشور نیازمند آنست تا اهل قلم و دغدغه مندان فرهنگی سیاسی اجتماعی و اقتصادی مسیر عقلانیت و تدبیر را به تصمیم‌سازان بنمایانند، بالعکس با هجمه و جریان‌سازی منفی نسبت به‌ یکدیگر، مقدمه‌ای برای بروز بحران‌هایی جدید می‌شوند. یکی از تلخ‌ترین تیرهایی که این روزها از کمان هشتگ‌های خشم‌آلود توییتری رها شد، بیرحمانه جامعه پزشکی کشور را نشانه گرفت و گرچه به‌ظاهر مطرح کننده موضوع نه چندان قابل اهمیت درآمد، مالیات و کارتخوان‌های مطب پزشکان بود. اما نباید غافل بود که پس لرزه‌ها و آسیب‌های روانی ناشی از این شیوه نقد در حال کاشتن بذر خشم و بی‌اعتمادی آن هم در دل مردمی است که با آنکه دعا می‌کنیم "تنشان نیازمند طبیبان مباد" اما هر لحظه ممکن است بیماری امانشان ندهد و نیازمند طبیبی باشند که شک و تردید ناشی از طوفان‌های تویتتری اخیر، اطمینان به مهارت و نفس شفا‌بخش پزشک معالج که اولین شرط شروع درمان موثر است را از وی گرفته است‌‌.

سلامت با ارزش‌ترین ثروت فردی، خانوادگی و اجتماعی بشر است؛ هر هجمه‌ای که قادر باشد تا خشم، نفرت، یا توهین و تهمتی را به سمت هر حرفه‌ای بالاخص جامعه پزشکی هدایت کند، فلز زنگ‌زده‌ای است که بر نیاز مردم و آرامش پزشک جراحتی ناپیدا وارد می‌کند که زنجیر‌‌وار جامعه‌ای را به‌سمت تزلزل پیش می‌برد، خصوصاً که ماهیتاً شب و روز حرفه‌ای پزشکان، متعلق به مردم است و جراحت ایجاد شده نه تنها سلامت شغلی و حرفه ای پزشک را خدشه دار می‌سازد...

سلامت با ارزش‌ترین ثروت فردی، خانوادگی و اجتماعی بشر است؛ هر هجمه‌ای که قادر باشد تا خشم، نفرت، یا توهین و تهمتی را به سمت هر حرفه‌ای بالاخص جامعه پزشکی هدایت کند، فلز زنگ‌زده‌ای است که بر نیاز مردم و آرامش پزشک جراحتی ناپیدا وارد می‌کند که زنجیر‌‌وار جامعه‌ای را به‌سمت تزلزل پیش می‌برد، خصوصاً که ماهیتاً شب و روز حرفه‌ای پزشکان، متعلق به مردم است و جراحت ایجاد شده نه تنها سلامت شغلی و حرفه ای پزشک را خدشه دار می‌سازد بلکه بیمار و خانواده نگران وی را نیز دستخوش التهابی مخرب می‌سازد.

گرچه چرایی فرآیند تخریب‌های مجازی به‌خصوص در فضای تویتتر نیازمند یک مطالعه روانشناختی اجتماعی سیاسی عمیق است ولی با گفت‌و‌گویی که با اهالی رسانه بر سر این روند داشتم، مسائل مهمی بیان شد. از جمله گفتند که رسانه‌های حقیقی و مجازی چشم و گوش مردم و مسئولین هستند و همواره در تلاشند تا ضمن شفاف‌سازی و شفاف‌گویی مراقبت کنند که نیش قلم و بیانشان از انصاف دور نشود و انسانی را آزرده نسازد تا همچنان نقش ویژه خود را در بهبود امور حفظ کنند و در نشر اخلاق، ایجاد امید و اطمینان اجتماعی و ترغیب مردم به مشارکت‌های مدنی پیشتاز باشند اما چه بخواهیم و چه نخواهیم سایر فعالین فضای مجازی نیز بر رسانه‌های رسمی تآثیر گذارند و جز با آگاهی بخشی و حضور پر رنگ صاحبنظران و دلسوزان این حوزه و طرح مسئله نمی‌شود این موج را کنترل کرد که اصولاً کنترل هرگز نتیجه بخش نخواهد بود. مهارت ارتباطی و پایبندی به اخلاق حرفه‌ای چالش اصلی در فعالیت‌های مجازی است که هر دو آموختنی است که بعد از خانواده در دبستان و دبیرستان قابلیت نزج دارد. روشن است‌ که صدا یا قلمی که نقد و ارزیابی را به تخریب تبدیل کند، آتشی می‌افروزد که نه تنها تاول‌های دردناکی را بر پیکر نظام سلامت می‌نشاند، بلکه دود آن نیز چشم‌های انسجام و اعتماد اجتماعی را می‌سوزاند و آنچه به جای می‌ماند، خاکستر یاس، بدبینی و حسرت است که این هر سه قدرت‌ گسستن و فروپاشیدن روح و روان جامعه را دارند.‌ برخی عقیده دارند که رد پای اندک تخصص‌های پزشکی و زیاده‌خواهی و ایجاد تقاضای القایی آنان بر صدا‌ها و هشتگ‌های‌ طراحی شده برای تخریب اطبای کشور بی‌تاثیر نبوده، ولی آنچه مسلم است این است که جامعه پزشکی کشور قدرت خود ارزیابی و پالایشگری بی‌نظیری دارد که ضمن آنکه هر نقد، سوال و پیشنهاد‌های مردمی و رسانه‌ای را به‌فال نیک می‌گیرد، همگی اعضای سازمانی هستند (سازمان نظام پزشکی کشور) که با ساز و کار دقیق و قانونی خود، همواره نظارت و پایش حرف مختلف گروه پزشکی را به‌خوبی به انجام رسانده است و در هر زمان که کوچکترین کجروی از جانب اعضای خود مشاهده کند با سختگیری بسیار بدان رسیدگی می‌کند و هرگز نشده است که بیماری شکایت از پزشکی به سازمان ببرد و صدایش شنیده نشود. سازمان نظام پزشکی به‌عنوان یک تشکل صنفی بزرگ کشور همواره منافع بیمار و مردم را بر منافع اعضای خود اولویت داده است و با سختگیری و دقت فراوان موارد احتمالی تخلف و یا خروج از مرز‌های اخلاق پزشکی را مورد ارزیابی و توبیخ و تنبیه قرار می‌دهد. ولی مشکل آنجاست که متاسفانه آنگونه که باید و شاید به مردم گفته نشده است که سازمان نظام پزشکی چگونه حافظ منافع آنان بوده و هست.

در تبیین و آسیب‌شناسی آنچه این روزها بهداشت درمان و جامعه پزشکی کشور را تحت تاثیر قرار داده است، مشاهده می‌شود که علاوه بر ارتباط جریانات اقتصادی و سیاسی و همچنین تعارضات بین‌حرفه‌ای، این رویکرد مدیریت کنترلی و سنتی حاکم بر کشور و عدم مشارکت تشکل‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد در تصمیم‌گیری‌های کلان است که ‌دامن نظام سلامت کشور را نیز گرفته است، به‌طوری که انجمن‌های علمی گروه پزشکی و سازمان نظام پزشکی همواره کمترین سهم را در سیاستگذاری‌های بهداشت و درمان دارند و این امر سبب شده است تا در تعرفه‌گذاری، روابط بین حرفه‌ای و روابط بیمار و گروه درمانی نیز نوآوری و بروز‌رسانی مطلوبی مشاهده نشود و جامعه پزشکی را در مقابل شرایط حال حاضر کشور آسیب‌پذیر کرده است، به‌طوریکه از یک طرف هجمه به گروه پزشکی گاها به ابزاری برای مبارزه و طرح مطالبات مدنی نیز تبدیل شده است و از طرف دیگر پزشکان نیز همچون سایر اقشار روند نابسامان اقتصادی بر معیشت آنان و نحوه خدمت‌رسانی به بیماران و نیازمندان را دستخوش مشکلاتی نموده است که بیشترین رنج حاصل از آن سهم تیم درمان می‌شود. رنجی که پنهان است و ممکن است هرگز بیمار و خانواده و جامعه متوجه آن نباشد که زیرا سوگند و اخلاق حرفه‌ای پزشکی حکم می‌کند که آرامش و منافع بیمار اولویت اول درمان است. به‌نظر می‌رسد وزارت بهداشت بتواند هر چه سریع‌تر با نگاهی دوباره به قابلیت‌های خارج از ستاد وزارت متبوع و تجدید‌نظر مختصر در شیوه سنتی مدیریت خود، علاوه بر کاهش بار مسئولیت و محقق شدن اهداف طرح تحول سلامت ترتیبی اتخاذ کند تا با پرهیز از تدوین سند‌های کپی شده و جشنواره‌های نمایشی تحمیلی به خود و مدیریت هدر‌رفت هزینه‌های ناشی از آن، با اقدامی بنیادین برخی از وظایف خود را از طریق برون‌سپاری به سازمان نظام پزشکی و مجمع انجمن‌های علمی گروه پزشکی محول کند تا خود‌بخود مشارکت گروه‌های مختلف پزشکی در مسیری که سیاست‌های کلان نظام سلامت انتظار دارد هدایت شود و مسیر سخت مدیریتی که کوله‌بار سنگین بدهکاری را به‌دوش می‌کشد آسان‌تر طی کند. واسپاری اموری که انرژی زیادی را از مسئولین وزارت بهداشت تلف می‌کند از جمله حل تعارضات بین‌حرفه‌ای، نظارت و ارزشیابی بر مراکز بهداشتی و درمانی و مطب‌ها، تعرفه‌گذاری منطبق با روند تورم بر خدمات پزشکی، تدوین گایدلاین‌ها و پروتکل‌های درمانی مواردی است که سازمان نظام پزشکی و مجمع انجمن‌های گروه پزشکی می‌توانند با مشارکت سایر انجمن‌ها به‌عهده بگیرند و این ساماندهی ضمن تامین متوازن منافع مردم‌، بهبود شرایط حرفه‌ای پزشکان و تقویت حرمت حکیمانه آنان را بدنبال خواهد داشت.

سازمان نظام پزشکی، انجمن‌های صنفی و علمی گروه پزشکی و حتی کانال‌های مجازی نیز می‌توانند با بسط گفتگو و مباحثه‌های بین حرفه‌ای و رصد آنچه در جریان است قادرند تا در مسیر عقلانیت و به‌دور از پاسخ‌های پوپولیستی و احساسی‌ آنچه این‌روزها بر له یا علیه جامعه پزشکی در جریان است را به درستی تحلیل کنند تا با همدلی و هم‌آوایی بتوان هر تهدیدی را به فرصت تبدیل کرد. گفتگوی میان حرفه‌ای شرط بلاغت و عبور از سنگلاخ تعارضات است و خوب خواهد شد اگر به جای تخریب، سرزنش یا قضاوت یکدیگر، با هم گفت‌وگو کنیم.

ناهید خداکرمی، رئیس کمیته سلامت شورای اسلامی شهر تهران

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: