محمد سالاری در گفتگو با خبرنگار میزان،
معنا و هویت، گمشده شهر تهران طی دهه های گذشته
محمد سالاری رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی شهر تهران پرسش از چرایی بی هویت ماندن پایتخت را جدی و درخور تامل می داند و معنا و هویت را گمشده شهر تهران طی دهه های گذشته عنوان می کند.
به گزارش معاونت ارتباطات و امور بین الملل شورای اسلامی شهر تهران محمد سالاری در پاسخ به خبرنگار میزان، بی توجهی به فرهنگ و نظام باورها و اعتقادات در شیوه شهرسازی را نشانه میرود و می گوید: این یک موضوع بسیار عمیق و مبنایی است. متاسفانه باید بگویم در آن چرخه باطلی که از چندین دهه پیش نظام معماری و شهرسازی ما و مدیریت شهری و اساسا حکمرانی محلی و به زعم من حتی ملی را تحت تاثیر قرار داده به هیچ عنوان به جغرافیا و محدودههای شهری به عنوان یک محیطی که باید تداعی کننده یک فرهنگ و هویت و مجموعه باورها، اعتقادات و نگاههای آن سرزمین باشد توجه نشده است.
آن طور که از گفته های سالاری میتوان استنباط کرد، شهری مانند تهران را باید پیکرهای برای سودآوری هرچه بیشتر به حساب آورد نه گسترهای از عناصر معنادهنده به مفهوم شهر، به نظر او، برای مسوولان همواره نهایت توجه این بوده که ما باید با بخش قابل توجه سودآوری که از محل بارگذاریها و ساخت و سازها و تخریب منابع و مناظر طبیعی و باغات و تخریب هویت و بناهای تاریخی نصیبمان میشود برای شهروندان رفاه ایجاد کنیم و مثلا بزرگراه و خیابان بسازیم که شهروندان بتوانند با خودرو به راحتی در شهر تردد کنند یا ساختمانهای فاخر و مدرن بسازند که در آنجا ساکن شوند و نظایر این. اما به این نکته که این محدودههای شهری ضمن اینکه دارای یک کالبد هستند انسانهایی را در طول تاریخ در خود جای داده اند که ذهنیات و تعصبها و علقههایی داشته اند و نوع نگاهی که آنها داشته اند و تجلی بخشی از آن نگاه هنوز در شهر مانده و به بناهای فاخر تبدیل شده متاسفانه توجه نشده و اساسا به معنا و مفهوم شهرها توجه نشده و به کالبد شهرها با رویکرد سودآوری صرف و حداکثر بهره برداری منفعت طلبانه توجه میشود.
سالاری می گوید: تهران پایتخت یک نظام سیاسی برآمده از مردم سالاری دینی است. از این بابت بار هویت یک جامعه دیندار را بر دوش خود دارد. این امر باعث شده امروز در شهری مثل تهران که پایتخت جمهوری اسلامی است ما به عنوان شهرسازان وقتی به کالبد شهر نگاه میکنیم تجلی عینی باورهای جامعه شهری را در آن نمیبینیم؛ بنابراین اگر چنین باشد که به نظر درست هم هست در این کالبد شهر چقدر اختلاف طبقاتی، فراز و فرود، بی عدالتی و نابهنجاری میبینیم. دلیلش این است که به همان معنا و آن ذهنیتی که باید از شهر داشته باشیم توجه نشده است. یا در همین نماهای شهری هم میبینیم که تجلی نگاههای جامعه شهر را میشود متاسفانه به وضوح دید که مملو از پریشانی و آشفتگی است.
رییس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران بیان می کند که اگر سیاستگذاری شهری پیش از انقلاب اسلامی منطبق بر الگوهای ناسازگار با فرهنگ بومی ایران بوده، خیلی هم غیر قابل انتظار نیست. اما اینکه در دهههای پس از پیروزی انقلاب اسلامی وضع معماری شهر تهران دستاوردی نداشته خبر نگران کنندهای است. حالا که در آستانه ورود به قرن جدید و سده ۱۴۰۰ هستیم باید تاسف بخوریم که اگر بخواهیم در این شهر از یک بنا یا اثر فاخر اسم ببریم نمیتوانیم از دهههای اخیر مثالی بیاوریم و مجبوریم از دهههای خیلی دور و سدههای قبل مثال بیاوریم. این مساله نشانگر این است که ما به مفهوم شهر توجهی نداشته ایم و از نظر من دستاورد مطلوبی را به سده ۱۴۰۰ تحویل نخواهیم داد. اگر از من سوال شود که مهمترین انتظارت از کسانی که در سده جدید فرصت زندگی پیدا میکنند چیست؟ فکر میکنم باید به عنصر معنا توجه کنند و بر هویت شهرها و جغرافیای محل زندگی تمرکز بیشتری صورت بگیرد. در کنار این باید به حقوق عمومی هم بیشتر توجه شود که متاسفانه در سده ۱۳۰۰ کمتر مورد توجه قرار گرفت. من متاسفم که باید بگویم آن چیزی که پیشینیان ما به عنوان جامعه شهری در ابتدای سده ۱۳۰۰ تحویل گرفتند الان که توسط ما تحویل قرن جدید داده خواهد شد وضعیت بسیار وخیمی دارد. این شهر زمانی مملو از خاطرات، چشمه سارها، قنات ها، روددرهها و طبیعت بسیار زیبایی بوده و دارای خانههای بسیار ارزشمندی بوده است. اما آن چیزی که تحویل نسل آینده می شود، برازنده جامعه شهری ایران نیست. البته باید منصفانه به این قضیه نگاه کنیم و از یاد نبریم در این شهر اتفاقات بسیار فاخری هم افتاده است.
رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران انتقادات زیادی از وضع معماری این شهر دارد. اما فراموش نمیکند از اقدامات نهاد متبوعش هم بگوید.
وی افزود: من به عنوان یکی از اعضای شورای شهر پنجم و مسئول کمیسیون معماری و شهرسازی بسیار خوشحالم که ما در این مقطع و در مدیریت شهری دوره پنجم توانستیم مهمترین رویکرد خودمان را توجه به حقوق عمومی قرار دهیم و در این امر موفق هم شدیم. چون سعی کردیم رویهها و رویکردهایمان را تغییر بدهیم و در این راه حتی متهم به کم کاری و نداشتن دستاورد هم شدیم. چون یک ذهنیتی برای همه ذینفعان شهر اعم از مسوولان تراز بالا، نهادهای نظارتی، رسانه ها، جامعه مدنی و حرفهای و به خصوص آحاد مردم شکل گرفته بود و هنوز هم تا حدی وجود دارد که حکمرانانی در مدیریت شهری موفق هستند که توانسته باشند کارهای عمرانی بیشتری انجام دهند و تبلیغات کالبدی بیشتری را رقم بزنند، فارغ از اینکه در این نوع مدیریت چه بر سر هویت و معنا و مفهوم و کیفیت زندگی شهروندان آمده است. از این نظر باید بگویم وضعیت خوبی نداشته ایم اما در یک گذار تاریخی به سر میبریم که من نسبت به آینده خیلی خوشبین هستم.