یادداشت احمد مسجد جامعی در روزنامه اطلاعات؛
مکتب ترجمه اسماعیل سعادت
فرهنگ ایرانی در ماههای اخیر بعضی از مهمترین خدمتگزاران خود را از دست داد که هر کدام در جای خود قابل بررسی و تأملند. در آن میان نام اسماعیل سعادت به عنوان یک مترجم زبردست و دانشنامهنویس جلب توجه میکند. او از سالهای دور در نشریات دانشآموزی پیک که زیر نظر اسماعیل دولتشاهی منتشر میشدند، همکاری میکرد؛ هر چند او را به ترجمههای دقیق و نیز زیبا و روان میشناختند. دو- سه سال پیش به مناسبت روز سعدی در فرهنگستان به دیدارش رفتم، بهویژه که آقای سعادت به سعدی علاقه و اعتقاد فراوان داشت. او گفت: وقتی در کودکی به اجبار گلستان و بوستان و متون دیگر را میخواندم، نمیدانستم پنجاه سال بعد در نویسندگی، آن آموزشهای کودکی به کار خواهد آمد. گفتار او به نوعی نقد آموزشهای جدید هم بود که با آن شیوههای پیشین فاصله بسیار دارند.
ترجمههای او به نظر اهل فن بر ثروت زبان فارسی افزوده و خود نوعی مکتب در کار ترجمه است، زیرا همراه با توضیحات و تعلیقات و ضبط درست اعلام همراه بود و به عنوان ترجمه معیار شناخته میشد. از این رو سه بار برگزیده کتاب سال شدند و هر سه اثر او در ترجمه از زبان فرانسه و انگلیسی و در حوزه فلسفه و متون کلاسیک فلسفی بودند. او نوعی زهد علمی داشت و از هرگونه تظاهر و حتی نشان دادن خود گریزان بود. شاید تنها مصاحبه او، همان است که در کتاب ماه ادبیات و فلسفه در همان سالهایی که در ارشاد مسؤولیتی داشتم انجام شد. بعدها برای جایزه دیگری با او رایزنی کردیم ولی با همان تواضع همیشگی نپذیرفت و گفت من کاری در خور جایزه نکردهام. زمانی در ارشاد با همکاری آقای فانی فهرستی برای ترجمه متون فلسفی کلاسیک تهیه شد و بخشی از این کار به عهده آقای سعادت قرار گرفت. آن کار محقق نشد، اما آقای سعادت موضوع را رها نکرد و آنچه را پذیرفته بود به سرانجام رساند. نظم آقای سعادت مثال زدنی بود و روابطش را بر همان اساس تنظیم میکرد، از این رو قدری نامنعطف به نظر میرسید. دانشنامه ادب فارسی، نشانهای از همت عالی و نظم و ترتیب و واقعبینی مثال زدنی اوست که ایشان هر روز نه فقط در موقع حضور اداری، بلکه در وقت استراحت هم، با آن سن بالا، بر تألیف و ویرایش مقالات نظارت تمام داشت و کاری را که سالها در فرهنگستان به زمین مانده بود به ثمر رسانید. کاری که سالها پیش از آن زندهیاد آقای حسن انوشه با امکانات اندکی به ویژه در بخش خارجی از هر لحاظ پیش برده بود.
یک بار دوستی به ایشان نکتهای درباره همین دانشنامه هفت جلدی گفت که آقای سعادت آن را تأیید کرد، ولی گفت در صورتی میتوانیم این پیشنهاد را عملی کنیم که برای هر مقالهای دستکم ده متخصص وجود داشته باشد اما ظرفیت علمی کشور ما این نیست. او با تواضع ادامه داد که همین کار هم در مواردی ترجمه متون دانشنامههای غربی است؛ هر چند او بر این باور بود که مدخلهای جدیدی برای این دانشنامه لازم است، اما به احترام تصمیم پیشینیان در آن چندان تصرفی نکرد و کار را به ضمائم پایانی سپرد که هنوز هم ادامه دارد.