• چهارشنبه ١٧ ارديبهشت ١٣٩٩-١٥:٤١
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١٧٦٨١
الهام فخاری

مرزهای ناروشن

شهر دنیایي پیچیده، پر از گوناگونی و چندلایه‌ای دارد. کلان‌شهر، ابرشهر و پایتخت‌ها هرکدام از ویژگی‌ها و پیچیدگی‌های جمعیتی، مالی، توسعه‌ای و اقتصادی هم برخوردار هستند. شهر زنده است و هرچه هم دچار مسئله و کاستی باشد، چون زنده است، امید به بهبود می‌توان داشت. ابرشهرهایی مانند تهران که هم بر پهنه‌ پیشینه‌ تاریخی گسترده شده‌اند، هم روند پرشتاب توسعه‌ را از سر گذرانده‌اند، دنیایی از تناقض و تضاد هستند. هم چهره‌ تکیده فقر و هم نمایش پرزرق‌وبرق سرمایه را در خود دارند. هم باید مراقب بافت گیاهی و درختان و درختچه‌هایی که ساکنان کهن و هم‌زیست مردم بوده‌اند باشی، هم افزایش جمعیت و بهای ساختمان و پیشرفت سازه‌ها را باید در نظر بگیری. هم میدان سودجویی فردی هستند، هم گستره‌ پیگیری خواسته‌های همگانی. این تناقض و تضادها کار شهری را گیرا و چالش‌بر‌انگیز و البته دچار و گاهی فرساینده می‌کند. از هنگام برپایی شوراها در پایان دهه 70، شورا که وظیفه‌ نظارت، سیاست‌گذاری و تصویب برنامه‌های شهری و انتخاب شهردار را برعهده دارد، در ساختار نهادهای رسمی کشورمان تعریف شده‌ است. خدمت در شوراها شغل به‌ شمار نمی‌رود و بیمه و سنوات کار ندارد. به نظر می‌رسد هدف قانون‌گذار این بوده که نهاد فرادستی حقوق‌بگیر جایی نباشد تا برای به‌انجام‌رساندن دسترسی‌های برابر و تأمین و پایش منافع عمومی مستقل کار کند. 
پیگیری حق مردم و حق همگان به شهر کلیدواژه‌های فلسفه شوراهاست. هربار که کارهای دوسال‌ونیم گذشته و برنامه‌های در دست پیگیری را مرور می‌کنم، از خودم می‌پرسم آیا در تنظیم امور به سوی تأمین حق به شهر و حق همگانی کاری به ‌پیش برده‌ام؟ آیا هنگامی که نطق پیش از دستور می‌نویسم یا نیمه‌شب به سرکشی به مرکزهای شهری می‌روم، توانسته‌ام کاری برای تأمین حق و دسترسی بهتر بخش‌های کمتر دیده‌شده شهر انجام دهم؟ این پرسش‌ها پرچالش است. همیشه مرزها روشن نیست. خیلی‌وقت‌ها باید میان آنچه بهبود و کاهش آسیب برای فرد یا گروه است تصمیم بگیری. این دو هفته، به‌ویژه برایم پرتنش بود، چون می‌بایست میان تحلیل روان‌شناختی و تغییر لازم تصمیم را به انجام می‌رساندم. خیلی‌وقت‌ها مذاکرات صحن شورا حق و باطل روشن ندارد. خیلی‌وقت‌ها باید برای تأمین دسترسی برابر و تأمین حق یک بخش از جامعه خواسته‌ها و منافع بخش دیگری را محدود کنی. خیلی‌وقت‌ها باید میان دوستی و کار درست سازمانی، تصمیم بگیری و کاری انجام دهی. این تعارض‌ها و تناقض‌ها هیچ‌جا نه دیده می‌شود، نه نوشته‌ می‌شود. مدیران و کنشگران سیاسی و اجتماعی یا اقتصادی در دهه‌های کنونی مهارت و عادت یادداشت‌نویسی روزانه را جدی نگرفته‌اند، درحالی‌که بازگویی و نوشتن این تعارض‌های درونی و تنش تصمیم‌گیری در زمینه‌های ناروشن بخشی از تجربه‌ای است که می‌تواند کمک کند تا بدانیم هر که از کدام زاویه به زعم خود واقعیت را تحلیل کرده‌ است. 
مدیریت شهری یا روستایی میدان کار گیرا و پرچالشی است. پر از کشمکش است‌. میدان نوآوری و کارهای شدنی است. می‌توان رنگ‌وروی شهر یا روستا را دگرگون کرد، پویایی کسب‌وکار را پیش چشم دید، شادی و اندوه مردم را سرکشی کرد و شب‌ها دور شهر گشت و به چگونگی حال‌وروز مردمان در تاریکی پرداخت. وقتی که می‌بینی با همه‌ دشواری‌ها و چالش‌های تعارض منافع افراد و گروه‌ها، دست‌کم شهر دو احتمال سیل بزرگ را با سلامت از سر گذرانده، خدمات ایمنی شهر افزایش یافته و تأمین خدمات برای بی‌سرپناهان وضعیتی آبرومند داشته است، می‌توانی بگویی تلاش برای خدمت به مردم بی‌نتیجه نیست. من کار شهری را همیشه دوست داشته‌ام و البته باید بگویم این دوست‌داشتن بهای گزافی دارد، از جمله اینکه برای همیشه آسایش و بی‌خیالی آدم را از میان می‌برد؛ وقتی که می‌دانی چه تعارض‌ها و چه کانون‌های پرقدرت اثرگذاری در شهر تجارت می‌کنند و می‌بینی که حق همگان بر شهر برای خیلی‌ها شبیه به یک شوخی در حاشیه است.  
 
 
 
الهام فخاری- عضو شورای اسلامی شهر تهران
منبع: شرق

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: