محمد سالاری؛
حق بر شهر و زندگی شهری معلولان
با وجود تأکیداتی که به مناسبت روز عصای سفید برای بهبود زندگی نابینایان یا بطور کلی معلولان صورت گرفت اما واقعیت این است که عمده حرفها در این زمینه در حد شعار و اقدامات سطحی باقی مانده است و متاسفانه باید اعتراف کرد تهران امروز شهر دوستدار معلول و نابینا نیست. برای آنکه در این زمینه شاهد اتفاقات مثبت و جدی باشیم ابتدا باید تصور درستی از مفهوم مناسبسازی و همه شمولی داشته باشیم.
از پایههای اصلی حق بر شهر همهشمولی شهر است. همه شمولی یعنی شهر باید برای همه ساکنانش صرفنظر از جنسیت، طبقه اقتصادی، مذهب و یا وضعیت جسمی ساخته و مدیریت شود. شهری که همه شمول نباشد گروههایی از شهروندانش را به حاشیه میراند. گروههای «به حاشیه رانده شده» به افرادی از جامعه گفته میشود که در فرآیندهای سیاستگذاری، از جمله در فرآیند توسعه شهری فراموش میشوند. این فراموشی به حذف گروههای به حاشیه رانده شده از سطح اجتماع و شهر منجر میشود. از جمله مهمترین این گروههای به حاشیه رانده شده معلولان هستند. درحالی که ظرفیتهای عظیم انسانی در بین جامعه معلولان کشور نهفته است متاسفانه به دلیل عدم امکان حضور اجتماعی این قشر و سعوبت جابجایی آنها در سطح شهر بسیاری از افراد معلول موفق به بروز استعداد خود نمیشوند و علاوه بر اینکه خود دچار نوعی انزوا از جامعه میشوند، جامعه هم از توان و استعداد آنان محروم میشود. براساس برخی آمار در تهران از هر هزار نفر ۱۱ نفر دارای حداقل یک نوع معلولیت هستند.
در قطعنامهی مجمع عمومی سازمان ملل متحد، سوم دسامبر ۱۹۸۲، با عنوان «برنامهی اقدام جهانی برای معلولان»، بند ۱۲، چنین آمدهاست: «مناسبسازی به فرایندی اطلاق میشود که از طریق آن نظام کلی جامعه، نظیر محیط فیزیکی و فرهنگی، مسکن، حملونقل، خدمات اجتماعی و بهداشتی، فرصتهای شغلی و آموزشی، زندگی اجتماعی و فرهنگی، از جمله تسهیلات ورزشی و تفریحی در دسترس افراد جامعه خصوصا افراد کمتوان قرار گیرد». در این تعریف، مناسبسازی به معنای حذف موانع فیزیکی و دسترسپذیرکردن همهی فضاها بهعنوان ابتداییترین نیاز معلول و حتی افراد سالم بیان شدهاست؛ بهطوری که صددرصد فضا در دسترس باشد و محدودیتی مضاف بر معلولیت به معلول و اختلالی در حرکت فرد سالم پدید نیاورد. بنابراین برای حضور معلول در فضای پیاده، مناسبسازی فیزیکی یک ضرورت است. اما آنچه در شهر تهران شاهد آن هستیم حضور بسیار کمرنگ و پررنج معلولان در سطح شهر و به ویژه فضاهای پیاده است. اما چرا حضور معلولان در فضای اجتماعی کمرنگ است؟
بهطور کلی سه علت عمده را میتوان در این خصوص برشمرد: اول اینکه این فضاها مناسبسازی فیزیکی نشدهاند؛ یعنی خود فضا قابلیت دسترسی فیزیکی را ندارد و دارای موانع حرکتی است. وجود پله، عرض نامناسب، شیب غیراستاندارد، استفاده از مصالح لغزنده، استفادهنکردن از نوار، علایم و نشانهها، مبلمان نامناسب و جزئیات اجرایی نامناسب، نمونههایی هستند که فضا را برای معلولان دسترسناپذیر میکنند. دوم اینکه با وجود مناسبسازی فضای پیاده، این فضای پیاده بخشی از فضای شهری است که کلیت آن به لحاظ موانع و دسترسی نامناسب است و درنتیجه برای معلولان غیرکاربردی خواهد بود. هرچند یک پیادهراه مناسبسازی شده باشد، وقتی از در خانه تا مکان مورد نظر پر از موانع دسترسی باشد، عملا انتظار حضور پررنگ معلولان در پیادهراهها بیهوده است. بنابراین علاوه بر مناسبسازی موضعی یک پیادهراه باید کلیت وضعیت دسترسی و جابجایی در شهر به گونهای باشد که معلولان بتوانند به نقاط مختلف شهر سفر کنند. سومین و مهمترین مانع حضور معلول در فضای پیادهمحور، مناسبسازینشدن ذهنی است. تسهیل شرایط ورود به فضا تضمینی برای ماندن و استفاده از فضا نیست. با اجرای قوانین مناسبسازی و اقدامات کالبدی، اگرچه معلول به مکان پیاده وارد شدهاست، شاهد رابطهی ضعیف اجتماعی بین او و جامعه هستیم. برخی ایدهها مبنی بر تقویت رابطهی اجتماعی معلول با جامعه با تولید فضاهای خاصِ این افراد و بهرهمندی افراد مشابه از آن، نیز به ضعیفترشدن این رابطه دامن زدهاست. فضاهای ویژه بهعنوان کالبد باورهای فرهنگی جامعه، خود یکی از شاخصترین نتایج خاصپنداریِ معلول محسوب میشوند که با تفکیک این گروه از جامعه در فضایی غیرمشترک با دیگر افراد جامعه، پاسخگوی نیاز آنها خواهند بود. این فضاها که ظاهرا برای پاسخگویی به نیاز معلولان ساختهشدهاند، ارتباط آنها را با جامعه قطع میکنند. بنابراین نبودِ پذیرش ذهنی در افراد سالم و خاصپنداری معلول سبب شدهاست این افراد از جامعه فاصله بگیرند و «حضور اجتماعی» را در جمعهای با ویژگیهای مشترک معلولیت و در فضاهای کوچک داخلی تجربه کنند. معلول در این فضا نه بهعنوان یک فرد خاصِ ناتوانِ شایستهی ترحم، بلکه بهمثابه فردی توانا ابراز وجود میکند. این در حالی است که کمتر تمایلی از سوی معلولان برای حضور در فضاهای بیرونی که صحنهی بروز مهمترین تعاملات انسانی است، وجود دارد. یعنی در فضاهای با مقیاس کوچک که قابلیت خودنمایی و تسلط بیشتری وجود دارد، معلول حضور پررنگتری نسبت به فضاهای بزرگ مانند فضاهای شهری دارد.
در دنیا بحث مناسبسازی ذهنی از حدود سال ۲۰۱۰ میلادی وارد موضوعات مربوط به حقوق معلولان شدهاست که اغلب با تمرکز بر افراد سالم، تمرینهایی برای درک ناتوانی و توانایی افراد معلول ارائه میدهد. در ایران اما این مباحث در حد مباحث دانشگاهی و برخی تلاشهای انجمنهای مردم نهاد فعال در زمینه حقوق معلولان باقی مانده و راهی به برنامهّهای عملیاتی مدیریت شهری پیدا نکرده است. آنچه در سطح مدیریت شهری شاهد آن هستیم تنها اجرای ناقص برخی مناسبسازیهای کالبدی است.
اقدامات مدیریت شهری در طول سالیان متمادی در این زمینه تکلایه هستند و در بُعد تسهیل دسترسی باقی ماندهاند. این فضاها با اقدامات کالبدی، ساماندهی و موانع فیزیکی آنها حذف میشوند؛ اما اندیشهی امروز، طراحی مناسب برای فضای پیادهمحور را طراحی چندلایه میداند. چنین مکانی پیونددهنده و نه تفکیککنندهی انسانهاست و سبب ایجاد تعامل میان گروهها میشود؛ نیز میان کاربران خود توازن ایجاد میکند و توجه ویژهای به هیچ گروه خاصی ندارد. رعایت اصول آمادهسازی کالبدیِ مناسبسازی و حذف موانع فیزیکی، فراهمکردن شرایط بهرهمندی محیطی برای همهی کاربران و ایجاد محیط درمانی و توانبخشی با تمرکز بر فرد معلول، لایههای زیرین طراحی همهشمول را تشکیل میدهند. در لایهی رویی، اقدامات ذهنی و آمادهسازی ذهنی قرار دارند. این لایه شامل اقداماتی برای تعامل و رشد اجتماعی است و بر افراد سالم تمرکز میکند. برای این منظور نیاز است لایههای درونی و شخصیتی انسان شناخته شود و با مکان پیوند بخورد تا درنهایت ارتباط عمیقتری بین انسان و محیط پدید آید.
باوجود کمکاریهایی که در سنوات گذشته در خصوص حق بر شهر معلولان صورت گرفته اما مدیریت شهری در دوره پنجم در پی جبران برآمده و توانسته تا همینجا رویکردهای کلی مجموعه مدیریت شهری را از خودرومحوری به سمت انسانمحوری تغییر دهد و ریلگذاری جدیدی را در مسیر توسعه و اداره شهر انجام دهد. این تغییر رویکرد علاوه بر اینکه خود را در اسناد بالادست شهری و قوانین نشان داده از جمله در برنامه سوم پنجساله توسعه شهری تهران در مواد ۴۷ و ۴۸، در تصمیمات و اقدامات دیگر مدیریت شهری هم راه خودش را باز کرده است. از جمله این اقدامات میتوان به افزایش حدود ۳۰۰ درصدی بودجه مناسبسازی، احیاء کمیته مناسبسازی در تمام مناطق ۲۲ گانه، بازپسگیری عرصههای عمومی و مناسبسازی آنها برای حضور همه اقشار (مانند میدانگاه هفت تیر)، در دستور کار قرار دادن طرح خیابان کامل در همه مناطق شهرداری، توجه ویژه به بازآفرینی شهری با محوریت بهسازی محیطی در محلات بافت فرسوده و تأمین سرانههای خدماتی و تأکید بر پلازاها و میدانگاههای پیاده شهری به عنوان محلی برای حضور و تعامل اجتماعی همه اقشار اجتماعی از جمله معلولان نمونههایی از تلاشهای مدیریت شهری در دوره پنجم در خصوص تحققبخشی به حق بر شهر معلولان بوده است.
با این همه باید گفت ساخت شهری همهشمول و دوستدار معلول در گرو تغییر نگاه کلی همه ما نسبت به شهر است. نگاهی که از نگاه صرف کالبدی فاصله گرفته و ابعاد اجتماعی و فرهنگی و نرمافزاری را محور قرار دهد. در این نگاه تحولخواه جدید آنچه تعیین کننده رویکردهای اقدامات و برنامهها است حق بر شهر همه گروههای اجتماعی است. تا رسیدن به چنان شهری هنوز راه درازی در پیش داریم.
رییس کمیسیون شهر سازی و معماری شورای اسلامی شهر تهران
منبع: همشهری 98/08/11