به سوي تهران ١٤٠٠ با مشاركت درماني
به سوي تهران ١٤٠٠ با مشاركت درماني
چندي قبل در حالي كه سنگيني بار بدهكاري ٣٠ هزار ميليارد توماني و نشانههاي فساد و بيمبالاتي گسترده مالي به جاي مانده از مديريت قبلي شهرداري تهران، فكرم را به خود مشغول كرده بود، به اتفاق برخي از اعضاي فراكسيون اميد مجلس شوراي اسلامي براي بازديد از مناطق پر درد و رنج مركز تهران، ساعاتي را در كوچهپسكوچههاي محله هرندي و ميدان شوش گذرانديم و هفته قبل نيز در معيت معاونين محترم زنان و خانواده و حقوق شهروندي رييسجمهور با شرمساري و عرق بر پيشاني، از چند مركز ويژه نگهداري زنان و كودكان آسيبديده بازديد داشتيم، شرمسار از اينكه در اين شهر شعار آلوده، پنهان كردن، نديدن و نشنيدن كسب و كارمان شده است. به باور نميگنجد كه به موازات از بين بردن كوهستانها، بوستانها و باغهاي شهردر كوچههاي تنگ و خانههاي فرسوده قلب تهران، مردان درهم شكستهاي زندگي ميكنند كه كسي نميداند، نان آور كدام خانه، پدر كدام كودك، همسر كدام زن و فرزند كدام پدر و مادر دل شكستهاند؟ زناني غمگين با چهرههاي شكسته و خماري رنج آور، دختراني جوان با نگاهي مضطرب و بياميد در قاب چشمان بهتزده ما محو ميشدند و كسي نميپرسيد، اينان مادر كدام كودك وامانده از مهر همسر كدام مرد تنها و فرزند كدامين پدر و مادردرهم شكسته هستند؟ آن كودكان بيخبر از آينده، كه نظارهگر مرداني بودند كه فراموشي را در رگهاي زندگي تلخ خود تزريق ميكردند يا آن نوجوان رنگ پريده كه دست در جيب، مشغول خالي كردن سكهها و اسكناسهايي بود كه پس از تميز كردن شيشه اتومبيل برخي از ما دريافت كرده بود تا شفافتر ببينيم، محصول كدام غفلت ما هستند؟ چگونه شد كه با وجود دهها سازمان دولتي مكلف، همچون وزارت بهداشت، سازمان بهزيستي، كميته امداد، نيروي انتظامي، وزارت ورزش و جوانان، وزارت رفاه و شهرداري، دهها شوراي عالي و صدها انجمن و موسسه خيريه، رويش و رشد دردناك آسيبهاي اجتماعي، از كنترل آن پيشي گرفته است؟ چه شد كه همچون آلودگي هوا، در بروز تعفن جاري در هويت شبهاي پايتخت نيز، به روي خود نميآوريم كه ما نيز مقصريم؟ از خود نپرسيديم سهم ما در پيشگيري، بروز، كنترل و درمان اين درد چقدر است؟ آيا خروج از بحراني كه در دهههاي گذشته آغاز و اندك اندك گلوي شهر را ميفشرد يا استنشاق هواي پاك و عدم مشاهده آسيبهاي اجتماعي، آرمانگرايانه و رويايي است؟ اغلب صاحبنظران اذعان دارند كه مسائلي همچون مهاجرت از روستا به شهرها، رشد ناهمگون جمعيت شهري، مهاجرت نخبگان، بيكاري، ساخت و سازهاي افسار گريخته، فقر، گسترش نامتوازن حاشيه نشيني، تخريب باغها، فروش آسمان، پسماند، كمبود آب، ترافيك، كابوس زلزله، گسترش بافت فرسوده و پير شدن جمعيت، نشان از يك بيماري مزمن و اُفت آشكار كيفيت زندگي در تهران است كه در كنار فقدان منابع پايدار براي اداره شهر، دلهره ونگراني عميقي را براي آينده تهران و ساير كلانشهرهاي ايران ايجاد كرده است. آشكار است كه اگر همچنان بخواهيم گذشته را نقد كنيم، در حال زندگي كنيم و منتظر بمانيم تا ديگران شهري سالم برايمان مهيا كنند، همانند آن است كه زبالهها را در سرچشمه بريزيم و منتظر آبي زلال براي نوشيدن باشيم، قطعا گنداب سرآمده از جوي، ما را با خود خواهد برد. از طرفي گرچه بيان كاستيها، اشتباهات، ناتواني مديريتي و فساد اقتصادي گذشته، ميتواند چراغ راه آينده و التزام عملي به شفافيت در حوزه مديريت فعلي شهر باشد، اما اگر غافل شويم و در چنبره گذشته بمانيم مورد سرزنش آيندگان قرار خواهيم گرفت و فردايي بهتر نخواهيم داشت. امروز بايد با عزمي ملي گذشته را جبران كنيم و اين مهم نيازمند يك برنامه هدفمند و اجراي توام با ازخود گذشتگي، تلاش مداوم و پشتكاري شگرف است. ما قادريم تا مشكلات را حل كنيم و با جديت درايجاد فرصتهاي برابر، اشتغال و توسعه اقتصادي گامبرداريم و در حركت به سوي توسعه پايدار شهري و سلامت عمومي، با نمايندگان مردم در شوراي اسلامي شهر، مجلس، سازمانهاي مردم نهاد، ايدهها و پروژههاي جامعه نگر، گروههاي حمايتي، برنامهريزان شهري، نظام سلامت، دانشگاهيان، سياستگذاران و كساني كه خدمات روزمره شهروندان را ارايه ميكنند هماهنگ گام برداريم. چشمانداز ما، زندگي در شهري توأم با نشاط و آسايش براي همه است. در اين شهر كسي گرسنه سر بر بالين نميگذارد و گرمخانههاي آن مملو از واماندگان اجتماعي نخواهد بود. ساكنين هر محله همدلانه براي كوچه و خيابان خود تعصب داشته و خواهان رشد آن هستند و مناطق برخوردار، پشتيبان و معين محلات نيازمند خواهند شد. آنچه مشخص است با مشاركت درماني از طريق تداوم طرح مطالبات از جانب مردم، سمنها و پشتيباني و همراهي پايدار با شوراي شهر، درسال ١٤٠٠ تهران بهتري خواهيم داشت و نسل آينده از زندگي سالمتري برخوردار خواهد بود، كافي است همه با هم بخواهيم.
عضو و نايبرييس كميسيون سلامت و محيطزيست شوراي اسلامي شهر تهران