• ٣٠ بهمن ١٣٩٦-
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ٨٣٤٤
هويت در شهرهاي ايران و گذار از سنت تا امروز

هويت در شهرهاي ايران و گذار از سنت تا امروز

 یادداشتی از الهام فخاری عضو شورای شهر تهران در ویژه نامه (شهر و شورا) روزنامه شرق:

از ديدگاه روان‌شناسي بالندگي (رشد)، شناسه (هويت) دستاورد رشد رواني- اجتماعي، به‌ويژه در دوره نوجواني و پس از گسترش و رشد شناخت انتزاعي است. هويت را مي‌توان شناخت كم‌وبيش پايدار از خود تعريف كرد. از ديدگاه اريكسن، چالش نوجواني با جست‌وجوي هويت درآميخته است. چالش نوجواني براي دستيابي به معنايي شخصي و آگاهانه از خود در پيوستگي با گروه مي‌تواند به وضعيت‌هاي هويتي گوناگون بينجامد. هويت‌يابي (بازشناسي شناسه) فرايند پيچيده‌اي دارد که برخاسته از دگرگوني‌هاي بدني- هورموني، شناختي و رواني است و از راه كنش‌هاي پيچيده‌اي در بافت جامعه، ازجمله جامعه‌پذيري صورت مي‌پذيرد.


پيش‌درآمد هويت (شناسه)، رسيدن به يكپارچگي شخصيت است و مفهوم مقابل آن گمگشتگي ناميده شده است. از سوي ديگر، برخي بر اين باور هستند كه هويت يك سازه پايدار و فراگير نيست و افزون بر چارچوب فرد از خويشتن-گردآوردي، دگرديسي‌هاي پيوسته را هم در خود دارد.

در آغاز بلوغ، نوجوان درگير هويت‌هاي چندگانه و چندگونه است و «خود»هاي گوناگونی را تجربه مي‌کند. هويت مي‌تواند سازنده (مثبت) يا منفي، جنسيتي يا فراگير، پيش‌رس يا ديررس(معوق) باشد.


هويت (شناسه) هم همانندي‌ها و هم ناهمانندي‌ها (تمايزها) را دربر دارد. از اين رو، مي‌توان گفت هويت سازه‌اي چندسويه و نیز چندلايه است. زمان، مكان، بافت گروهي (قوم، جامعه و طبقه)، پيشينه تاريخي و دگرگوني‌ها، ازجمله دگرگوني‌هاي طبيعي يا سياسي، بر آن اثرگذار هستند.


مهارت‌آموزي براي زندگي آگاهانه شهروندان در بافت جامعه و بستر داده‌پردازي‌های بی‌مهار، شدني و سودمند است.

از چهار زمينه هويتي مذهبي، جنسيتي، سياسي و شغلي ياد شده است. آنچه ما امروزه با نام هويت قومي يا ملي مي‌شناسيم، در نظريه اريكسن در دسته هويت سياسي جاي مي‌گيرد. چالش هويت‌يابي نوجواني بر پايه زمينه، ويژگي‌هاي فردي و بافت اجتماعي مي‌تواند به وضعيت‌هاي متفاوتي بينجامد. نخست، هويت‌يافتگي كه آميخته و يكپارچه‌كردن شناسه‌ها و كنارگذاشتن گزينشي برخي هدف‌ها و ارزش‌هاي آورده شده از سوي خانواده و فرهنگ است؛ دوم، آشفتگي هويتي که ناپايبندي به هرگونه هدف و ارزش، بي‌تفاوتي و ناپايداري نقش (عبارت كليدي: «هيچ چيز اهميت ندارد»)، سردرگمي و ناپايداري و سنگرگرفتن در برابر تعهد كه زمينه‌ساز افسردگي و آسيب و بزهكاري است؛ سوم، هويت زودرس که پذيرش بي‌چون‌وچراي بسته ارزش‌ها و باورهاي سنتي براي برخورداري از تأييد و دوري از فشار درگيرشدن با سنت است كه اين وضعيت ممكن است در بزرگسالي به سرگرداني و شدت‌يافتن چالش بزرگسالي ميانه بينجامد؛ چهارم، تعليق هويت يا خوديابي است كه با توجه به پيچيدگي زندگي امروز، به خودي خود منفي نيست و مي‌تواند «پيداكردن و ساختن خود» پايدارتر را فراهم كند.


چنانچه گفته شد، هويت‌يابي كار پيچيده‌اي بوده كه دربردارنده فرايندهاي چندگانه و برگرفته از عامل‌هاي گوناگوني است. نابساماني يا آسيب‌مندي هريك از اين عامل‌ها، دشواري‌ها و آشفتگي‌هاي بافتي، به‌هم‌ريختگي و فشارهاي اقتصادي و گسستگي جامعه از پيشينه و سرمايه‌هاي فرهنگي و تاريخي، فرسودگي گروه‌هاي مرجع، كاستي‌مندي جامعه‌پذيري و آسيب‌مندي خودباوري و خودپنداری مي‌توانند هويت‌يابي نوجوانان را دچار مشكل کرده و روند دگرگوني‌هاي اجتماعي را آسيب‌زا كنند.


با اين درآمد، هويت‌يابي نوجوانان در كشورها، شهرها و روستاها ناهمانندي‌هايي دارد؛ ولي با توجه به گسترش و دسترسی‌داشتن به فناوري ارتباطات و اطلاعات، مرزها كمتر به چشم مي‌آیند.


مديران و شهروندان در برابر نسل جوان و هويت‌يابي آيندگان مسئوليت دارند.

پيش از گسترش فناوري ارتباطات، جامعه ايراني دشواري‌هايی جدي در هويت‌يابي نوجوان را تجربه كرده، با توجه به فضاي سياسي- اجتماعي در بازخواني تاريخ، بخش‌هايي را حذف و بخش‌هايي را برجسته‌تر كرده است، پيوند ميان مردم و پيشينه تاريخي‌شان بيشتر سليقه‌اي شده و در رسانه‌هاي رسمي، با توجه به ملاحظاتي بخش‌هايي حذف شده‌اند.


اين مسئله كم‌وبيش در 60 سال گذشته در كتاب‌هاي درسي هم به چشم مي‌خورد. برخي تلاش‌ها و زياده‌روي‌ها در باستان‌گرايي يا باستان‌ستيزي، چالشی ارزشي براي نوجوانان پديد مي‌آورد. از سويي، سازگار‌كردن «خود قومي» با «خود ملي» در بزنگاه‌هايي دچار كاستي و تعارض شده است. سن (برگردان مجلسي، ١٣٨٨) بايستگي پرداختن به شناسايي وابستگي‌هاي رقابتي، آزادي‌ها، تاب‌آوري و گزينش و تعهد را گوشزد كرده است. به باور او، ژرف‌شدن رويارويي غرب و غيرغرب، مذهب و بي‌مذهبي، به‌ويژه نابرابري‌هاي اقتصادي و سرمايه‌اي، چالش هويت در شهرهاي غيرغربي را برجسته‌تر مي‌كند. از سويي، مي‌توان در كنار هويت شهروندان از هويت (شناسه) شهرها و كشورها سخن به ميان آورد؛ ولي با اين ناهمانندي كه هويت آدمي، فراورده‌اي ساخته او در بافت اجتماعي است و هويت شهر، برساخته آدميان (شهروندان در دوره‌هاي تاريخي گوناگون) است. هويت (شناسه) ايراني در بستر تاريخ پرفراز و فرود و فشارهاي اجتماعي- اقتصادي، گاهي دچار كاستي‌ها و گزندهايي ازجمله ناپيوستگي‌ها شده است؛ ولي داشته‌ها و ترفندهاي ارزنده براي بازسازي و بهبود هم دارد. يكي از چالش‌ها گذار جهشي (پرشي) و ناپيوسته از سنت جامعه محدود به نوگرايي جامعه جهاني است. دشواري ديگر، آشفتگي و درماندگي شهروندان در فشردگي‌هاي زندگي در كلان‌شهرها و مسئله‌مندي كيفيت زندگي روزمره ايراني به‌ويژه در پايتخت است. در كنار اين مسئله‌ها، مهاجرت و پيامدهاي هويتي آن بر پيچيدگي مشکل افزوده است.


اثرگذاري نهادهاي قدرت درون‌مرزي و برون‌مرزي، برنامه‌هاي درازانگر جهاني و گوناگوني زمينه‌هاي زندگي مدرن و پسامدرن امروزي، بر دشواري‌ها و نیز گوناگوني آسيب‌هاي هويتي افزوده‌اند.


مهار شتابِ داده‌پردازي‌ها، ناممکن است؛ ولي مهارت‌آموزي براي زندگي آگاهانه شهروندان در بافت جامعه و بستر داده‌پردازي‌های بی‌مهار، شدني و سودمند است.


امروزه چالش هويت‌يابي و پيامدهاي كاهنده آن، ازجمله آشفتگي هويتي و هويت منفي، بيش از هميشه شهروندان ايراني را به‌ويژه در پايتخت، دچار مشکل كرده است. يكي از نمودهاي گسست و بيگانگي اجتماعي در برخي زمينه‌ها و ناكارايي دهه‌ها ياري‌جستن از فشار پيدا و پنهان براي پذيرش اجباري ارزش‌ها و باورها، همان پيروي چشم‌بسته از برخي كنشگران فضاي مجازي بوده است كه دچار اختلال‌هاي منش و روان هستند. نداشتن برنامه بلندمدت و گريز از مهارت‌آموزي و كمبود تعهد به ديگر شهروندان، نمودهاي رفتاري ديگري است. ناتواني جوانان در پديدآوري چشم‌انداز و راهبرد زندگي فردي و اجتماعي از ناپايداري‌هاي سياسي و اقتصادي نیز اثر گرفته است.


هويت‌يابي كار پيچيده‌اي بوده كه دربردارنده فرايندهاي چندگانه و برگرفته از عامل‌هاي گوناگوني است.

 

شوربختانه مديريت جامعه در برخي مواقع نه‌تنها نتوانسته پيشگيري و برنامه‌ريزي كند، بلكه پيرو هواداران پرشماری مانند بغ‌بغوكنندگان، تلاش كرده آنها را مرجع سرمايه اجتماعي خود و در كنار اجتماع سنت‌گرا قرار دهد. به سخن ديگر، نه‌تنها در پي چاره‌جويي نبوده، بلكه خواسته از اين گسسته‌ها و آشفته‌هاي هويتي براي بهبود پايگاه اجتماعي خود در گردآوردي ناهمخوان و اسكيزوفرنيك بهره بگيرد كه البته برنامه‌اي كاملا شكست‌خورده است. در كنار تلاش منفي رقيبان و چالش‌آفرينان خارجي،  خطاهاي مديريتي و رويكرد مهندسي به زمينه‌هاي انساني و فرهنگي هم به هويت‌يابي بخش‌هايي از جامعه ايراني لطمه زده است. اين ناهماهنگي‌ها در سياست‌هاي شهرداري، زيباسازي، فرهنگ و هنر و پسند و ناپسندهاي اجتماعي زمينه آشوب هويتي را فراهم كرده است.


جامعه ايراني از پيشينه و سرمايه فرهنگي ارزنده و پربار بهره‌مند است و از باستان پيش از اسلام تا شكوفايي فرهنگ اسلامي را براي آينده ايران توشه راه دارد. در گام نخست، آگاهي از داشته‌ها و نداشته‌ها مي‌تواند ما را براي امروز و آينده آماده کند.


مديران و شهروندان در برابر نسل جوان و هويت‌يابي آيندگان مسئوليت دارند. پيچيدگي‌هاي دنياي امروز بايد ما را براي تلاش آگاهانه‌تر و اعتمادسازي ميان نوجوان و قدرت و جامعه هوشيارتر و مصمم‌تر كند. مي‌توان چشم‌انداز، برنامه و روش‌هاي كارا براي بهبود فرايند هويت‌يابي و شهروندي مسؤولانه پيش‌بيني كرد. آموزش مهارت‌هاي زندگي، مهارت‌هاي اجتماعي و مهارت‌هاي فرهنگي ازجمله برجسته‌ترين كارهاي زمينه‌ساز بهبود هستند. با اين همه، به ياد داشته باشيم که دگرگوني‌ها و بازآفريني‌هاي اجتماعي، برنامه‌هاي ناگهاني و نقطه‌اي نيستند. از اين‌رو با آمادگي و شكيبايي بايد برنامه بازآفريني هويت شهر، هويت شهروندان و ارزش، انگيزش و كنش اجتماعي را با متخصصان و به گونه‌اي براي بسترسازي آفرينش ايمن پي‌ريزي و پيگيري كنيم.


 

 

 

 


 

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: