• يکشنبه ٨ تير ١٣٩٩-٠٧:٤٩
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١٨١٤٤
علی اعطا

توافق بر تصویر آینده شهر

خطاست اگر تصور کنیم پیگیری راه‌اندازی موزه معماری تهران، اقدامی در راستای مطالبات صنفی است. در یادداشت پیشین که یکشنبه یکم تیر در روزنامه همشهری منتشر شد، نوشتم که یکی از راهبرد‌های نوین در ارتباط با معماری، راه‌اندازی یک موزه معماری در تهران است. موزه معماری تهران، در واقع یک مرکز مستندسازی و نمایشگاهی است که بر طراحی شهری و معماری متمرکز است. این موزه محلی برای نمایش اشیای ثابت نیست، یک مرکز رویداد و اطلاع‌رسانی و در واقع مرکزی است فرهنگی برای معماری و شهرسازی تهران.
‎موزه معماری تهران مرکزی فرهنگی، نمایشگاهی، مستندنگاری و اطلاع‌رسانی خواهد بود که محمل پیوند گذشته ما، با حال و آینده باید باشد. پیش‌تر، در گفت‌وگویی با روزنامه همشهری مثالی زده بودم از اقدامی در پاویون آرسنال پاریس در رابطه با خیابان شانزه‌لیزه. طرحی برای ساماندهی این خیابان که به قول فرانسوی‌ها زیباترین خیابان جهان است، تهیه شده بود؛ پاویون آرسنال در تولیداتی تصویری و ازجمله یک ویدئوی چهار، پنج دقیقه‌ای که از میدان کنکورد و پارک تویلری شروع می‌شد و به سمت میدان اتوال می‌رفت، آینده خیابان را نشان می‌داد. این انیمیشن نشان می‌داد این خیابان چگونه ساماندهی خواهد شد. کفسازی‌ها، مبلمان شهری، درختان و پوشش گیاهی، وضعیت حمل‌ونقل و هرآنچه قرار است نسبت به امروز خیابان، دستخوش تغییراتی شود. امروز ما از خیابان ولیعصر صحبت می‌کنیم. محل توافق شهروندان بر آینده خیابان‌های شهرشان کجاست؟ خیابان ولیعصر در آستانه ثبت جهانی است. شهرداری تهران و وزارت میراث فرهنگی موضوع را پیگیری می‌کنند. وقتی از ثبت جهانی یک اثر در یونسکو صحبت می‌کنیم، باید توضیح بدهیم که برنامه حفاظت و مدیریت ما برای این اثر چیست. خب، خیابان ولیعصر آینده دارد. طرح تفصیلی دارد. طرح‌های موضعی و موضوعی دارد. ولیعصر در آینده چگونه خواهد شد و چه شکلی خواهد یافت؟ چه چیزی باید محافظت شود و چه چیزی می‌تواند دستخوش تغییر و تحول باشد؟ ما کجا بر سر تصویر آینده این خیابان با یکدیگر توافق می‌کنیم؟ کجا گفت‌وگو می‌کنیم؟ اینجا جایی نیست غیراز موزه معماری تهران. جایی که باید گذشته، حال و آینده شهر را به هم پیوند بزند.

‎از دیگر سو، پراکندگی اطلاعات میراث معماری تهران، مانع جامع‌نگری لازم در زمینه حفاظت از این بخش از میراث شهری تهران بوده است. این پراکندگی سبب شده تا علاوه بر دسترس‌ناپذیری اطلاعات برای مدیران و پژوهشگران، مطالعات و بررسی‌های موازی صورت بگیرد و منابع مالی و انسانی بیهوده صرف دوباره‌کاری‌های مکرر شود. بنابراین، موزه معماری تهران، یک مرکز اسناد معماری معاصر است.
‎لزوم تأسیس موزه معماری تهران که قبلا از سوی جامعه معماران و پژوهشگران معماری مطرح شده می‌تواند ضمن تأمین و استقرار یک مرکز اسناد اختصاصی برای میراث شهری تهران دستیابی به یک پایگاه اطلاعاتی جامع و فراگیر را به همراه داشته باشد. از سوی دیگر جامعه معماران، شهرسازان، حافظین میراث فرهنگی، پژوهشگران علاقه‌مند و دانشگاهیان به واسطه تاسیس موزه معماری تهران می‌توانند با اهدای داشته‌های خود به این موزه، امکان هم‌افزایی و غنی شدن بستر مطالعاتی را برای سایر پژوهشگران فراهم کنند. از این طریق علاوه بر بهره‌مندی نسل حاضر، آیندگان نیز می‌توانند از اطلاعات جمع‌آوری شده امکان بهره‌برداری داشته باشند. همانطور که کتابخانه و مرکز اسناد ملی، این بستر را برای پژوهشگران طی دهه‌های متمادی و از سال1318 به بعد فراهم کرده یا کتابخانه مجلس شورای اسلامی، دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و کتابخانه‌های دانشگاه‌های مختلف کشور، این بستر را برای تقویت بنیان پژوهش فراهم کردند تا خدمتی به نسل‌های آینده کرده باشند. فراهم کردن بستر این خدمت برای پژوهش‌های معماری جزء از راه تاسیس موزه معماری تهران ممکن نیست. تأخیر در تاسیس موزه مراکز اسناد معماری شهرسازی تهران بدون شک با خسارت همراه خواهد بود. چنانچه این تأخیر نیز تاکنون خسارت فراوانی را متوجه نابودی اسناد معماری و شهرسازی ایران کرده است. ازاین‌رو باید از غفلت بیش از این جلوگیری کرد. ‎و نکته‌ای در پایان، با مقداری اغراق می‌گویند شهر تهران را معماران اداره می‌کنند. شهردار تهران و تعداد قابل‌توجهی از تیم ستادی او، از فارغ التحصیلان دغدغه‌مند رشته معماری هستند. پس از مدت‌ها پیگیری، پیشنهاد اینجانب برای افزودن ردیفی در بودجه مصوب سال99 شهرداری تهران محقق شد. این تکلیفی است بر عهده شهرداری تهران. امیدوارم در همین دوره و در همین سال٩٩ محقق شود.

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: