• دوشنبه ٢٠ آبان ١٣٩٨-١٣:٢٣
  • دسته بندی : اخبار
  • شماره خبر : ١٦٢٨٣
زهرا نژادبهرام:

شهرسازان ایرانی یا شهرسازی ایرانی؟

به مناسبت 17 آبان (روز جهانی شهرساز)؛  شهرسازان ایرانی یا شهرسازی ایرانی؟ کدامیک راهبرد برون رفت از چالش های شهر معاصر را دارا هستند ؟

در حال حاضر، یکی از حوزه¬های فعالیتی شهرسازان در ایران، نوسازی و بازآفرینی بافت¬های تاریخی، فرسوده و حاشیه¬نشین است و بازار اشتغال و فعالیت حرفه¬ای شهرسازی در ایران به طور عمده، در حوزة نوسازی و بهسازی بافت¬های مسئله¬دار شهری مطرح می¬شود. زیرا مسائل بافت¬های فرسوده شهری یکی از مهم¬ترین دغدغه¬ها و چالش¬های پیش روی نظام مدیریت و برنامه ریزی کشور محسوب می¬شود و وضعیت این بخش از شهرها در ایران در حالت بحرانی قرار دارد. در نتیجه، نهادها و دستگاه ¬های مختلفی نظیر شهرداری¬ ها، وزارت کشور و وزارت راه و شهرسازی به¬عنوان بخش دولتی و عمومی در این حوزه وارد شده¬اند.

طی پیمایش و مطالعاتی که در سال¬های اخیر در دفاتر خدمات نوسازی و توسعة محله¬ای در شهر تهران صورت گرفته ، مدیران این دفاتر مهم¬ترین انتظارشان از شهرساز فعال در دفتر توانایی برقراری ارتباط با ساکنان محلات و آشنایی با مشکلات اساسی ایشان جهت تأمین خواسته¬های مردم محلی، ارائة مشاوره به ایشان جهت ساخت و ساز، ارتباط گیری با همکاران، شورایاران، همکاران شهرداری و سرمایه¬گذاران و توجیه ساکنان در رابطه با ضوابط و مقررات شهرسازی عنوان نموده¬اند. در همین مطالعات، بیش از 73 درصد شهرسازان فعال در این دفاتر میزان تطابق آموزه¬های دانشگاهی خود را با واقعیت¬های موجود در عرصة بهسازی، نوسازی و بازآفرینی بافت¬های فرسوده کم و یا حتی بدون تطابق ارزیابی کرده¬اند. زیرا نزدیک به 70 درصد این شهرسازان، اولویت اول آموزه¬های کلاس¬های درس "بافت فرسوده و تاریخی" در دوره کارشناسی شهرسازی را "مباحث نظری" و "معرفی تجارب جهانی" اعلام نموده¬اند. این مسئله و محدودیت های  سازمان نوسازی شهر تهران (به¬عنوان کارفرما) که به صورت مستقیم وظیفة همراهی و هدایت این دفاتر را بر عهده دارند، به نوعی نیز اشاره شده است. به طوری که راهبران دفاتر مهم¬ترین دلایل عدم موفقیت نسبی شهرسازان دفاتر را عدم همخوانی آموزش¬های آکادمیک با واقعیت¬های محلی و عدم اشراف کارشناسان شهرساز بر واقعیت¬های اجرایی و همچنین عدم بهره¬مندی از توان هدایت¬گری و مدیریت ارزیابی کرده¬اند.

 

حال اگر "آموزش فارغ¬التحصیلانی آگاه و توانا نسبت به مقولة نوسازی و بازآفرینی بافت¬های مسئله¬دار شهری" را به¬عنوان نمونه و معیاری جهت بررسی ارتباط منسجم میان عرصة آموزش و عمل (دانشگاه و حرفه) بدانیم، می¬توان نتیجه گرفت که هم¬اکنون برنامة آموزشی رشتة شهرسازی در دانشگاه¬های کشور نتوانسته به میزان شایسته¬ این انتظار را تأمین سازد. در واقع، شهرسازان برای ورود به بازار عمدة شهرسازی کشور که عرصة بافت¬های مسئله¬دار شهری است، می¬بایست مهارت¬هایی نظیر شناسایی گروه¬های ذی نفع و ذی نفوذ در محلات نظیر مالکان، ساکنان، سرمایه¬گذاران، مسئولان نهادهای ذی¬ربط و همچنین توانایی مذاکره و ایجاد ارتباط با این گروه¬ها و یا هدایت و مدیریت برنامه¬های بهسازی محیطی و سایر برنامه¬های نوسازی داشته باشند اما این آموزش¬ها کمتر و بعضا هیچ¬گاه در دانشگاه¬ها به ایشان ارائه نمی¬شود.

یکی از مباحث مهم در ادبیات جهانی شهرسازی، دو گانة عمل و نظر و یا به تعبیری دیگر ارتباط فضای دانشگاهی و حرفه است. این موضوع از جهات مختلف قابل بررسی می¬باشد، از جمله اینکه نظریه¬های مطرح شده از سوی اندیشمندان و صاحب¬نظران در فضاهای علمی و دانشگاه¬ها تا چه حد با واقعیات عرصه عمل شهرسازی و جامعه شهری مطابقت دارد؟! و یا اینکه آیا تئوری¬ها و نظریه¬های رشتة شهرسازی -که بر وجوه مختلف زندگی شهروندان تأثیرگذار است- می¬بایست مسئله¬محور باشند و لزوما از تجربیات حاصل شده از عرصة عمل منتج شده باشد؟ یا اینکه صاحب¬نظران می¬توانند در یک فرآیند انتزاعی به نظریه¬پردازی برای جامعه و ارائه راهکار برای مشکلات و مسائل مبتلا به ارائه کنند؟ تا کنون، مجموعه مقاله¬ها و نشست¬های علمی-تخصصی در خصوص این محورها از سوی نهادهای مختلف برگزار شده و همچنان فرآیند بحث و تبادل نظر در رابطه با موارد بیان شده  در ایران و جهان ادامه دارد.

حال ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا باید به این مسئله توجه کنیم؟ در روز جهانی شهرساز و بزرگداشت این روز، بررسی و پرداختن به چنین موضوعی چه ضرورتی دارد؟ پاسخ را باید در تغییرات سریع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران در طول چند دهة اخیر و به دنبال آن تحولات کالبدی بنیادین در سکونتگاه¬های شهری جست و جو کرد. به¬عنوان مثال، با نرخ بالای رشد شهرنشینی از اواسط دهة 1340 شمسی تاکنون، تعداد شهرهای کشور به سرعت افزایش یافته و در حال حاضر به رقمی بالغ بر 1200 شهر رسیده است. همچنین تعدادی از شهرهای کشور به دلیل مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و -محیطی به نقاط جاذب جمعیت تبدیل شده و با رشدی به مراتب بیشتر از سایر سکونتگاه¬ ها، به کلانشهرهایی با جمعیت میلیونی تبدیل شده¬اند. از سوی دیگر، دانشگاه ¬های کشور بر خلاف بسیاری از بدیل ¬های خارجی خود، دارای بودجة مصوب دولتی و عمومی هستند. در نتیجه توقع مردم، مسئولان، برنامه¬ریزان و حتی اساتید و دانشجویان فارغ¬التحصیل از دانشگاه ¬ها بر این است که وقتی هزینه ¬های این نهاد بر دوش مردم تحمیل می¬ شود، دانشگاه ¬ها و به ویژه فارغ¬التحصیلان آنها نقش مهم و مؤثری در حل مشکلات جامعه داشته باشند. در واقع، یکی از شاخصه

های اصلی موضوع معماری و شهرسازی که در سال ¬های اخیر از سوی مدیران شهری و برنامه¬ریزان کلان کشور مورد توجه و تأکید قرار گرفته، این است که این الگو در مجموع در جهت برآوردن نیازهای جامعة امروزی و زمینه¬سازی رشد فردای این سرزمین حرکت نماید. بدین ترتیب، دانشگاه ¬ها به¬عنوان فضای آموزشی و تربیت کنندة نیروهای فعال در عرصة عمل شهرسازی کشور، در این زمینه می¬ توانند نقشی مؤثر و منحصربه¬فرد ایفا نمایند.

یکی از وجوه قابل توجه این است که  به چه میزان آموزش¬های دانشگاهی به دانشجویان رشته شهرسازی با تخصص¬های موردنیاز در عرصه حرفه و عمل شهرسازی تناسب داشته و می¬تواند نیروهای جوان آموزش دیده را برای موفقیت در عرصه عمل و شغل خود یاری رساند؟ این موضوع از این جهت قابل تأمل و توجه بوده که سالهاست در موقعیت¬ها و جایگاه¬های مختلف –به ویژه عرصه نوسازی و بازآفرینی بافت¬های فرسوده و حاشیه-نشین- با شهرسازان جوان و تازه فارغ¬التحصیل از دانشگاه¬ها و نهادهای آکادمیک همکاری داشته¬ و دارم. طی این مدت همکاری با این بخش از جامعة متخصصِ فنی و مهندسی کشور متوجه شده¬ام که شهرسازان به دلیل الزام همکاری با رشته¬های مختلف دانشگاهی نظیر جامعه¬شناسی، اقتصاد، محیط زیست، معماری، عمران و حمل و نقل، هواشناسی و ... و از سوی دیگر، با توجه به شمولیت و تأثیرگذاری فعالیت¬های¬شان بر زندگی مردمان ساکن در شهرها، لازم است به مهارت¬ها، دانش و توانایی¬هایی مجهز باشند که شاید برای سایر متخصصان رشته¬های فنی و مهندسی چنین الزامی وجود نداشته باشد. به¬عنوان مثال، می¬توان به مهارت¬های ارتباطی اشاره کرد که با توجه به موارد فوق، برای شهرسازان بسیار الزامی به نظر می¬رسد. چرا که سالهاست در ادبیات شهرسازی جهان و از جمله ایران به لزوم برنامه¬ریزی و طراحی مشارکتی اشاره می¬شود و اینکه باید از نظرات و مشارکت منجسم شهروندان برای برنامه¬ریزی و مدیریت شهرها بهره برد. این در حالی است که در سال¬های فعالیت و همکاری با جوانان شهرساز متوجه شدم تعداد قابل توجهی از ایشان از این مهارت به صورت دقیق و کامل کمتر بهره برده اند و در این خصوص، در دانشگاه¬ها آموزش عملیاتی ندیده¬اند!

به نظر میرسد راهبرد اساسی برون رفت از چالش های موجود، تکیه بر آموزش و تقویت مفهومِ "شهرسازِ ایرانی" است که می تواند راهبرد حل مسائل شهری را در دست داشته باشد. چراکه مفهومی تحت عنوانِ "شهرسازیِ ایرانی" با توجه به تحولات عرصه علم  و دانش و جایگاه دانشگاه به عنوان مرکزی برای آموزش وترویج مبانی اندیشه ای شهر سازی، بخشی از یک معادله است اما کلید حل این معادله دراختیار شهرسازان است .کسانی که فرزندان این شهرها هستد و قادرند با ابزارهای دانش و پژوهش راه برون رفت را جستجو کنند.

 

در پایان ضمن تبریک به شهرسازان ایرانی علی الخصوص جوانان شهرساز که آینده شهرهای کشورمان در اختیارشان است و رسالتی بلند در جهت حل مسائل شهری برعهده دارند، برای آینده شهرهای اقصی نقاط جهان و به ویژه کشور عزیزمان ایران آرامش، امنیت و صلحی پایدار آرزومندم.

-رئیس کمیته شهرسازی شورای شهر تهران

 منبع روزنامه شرق

 

نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر: