محمد سالاری:
میدانگاههای پیاده؛ گامی برای بازگرداندن شهر به شهروندان
بر اساس یک تقسیمبندی ساده شهر از ساختمان، خیابان و فضای باز و عمومی تشکیلشده است. روند توسعه شهر تهران بهویژه در دو دهه اخیر نشان میدهد ساختمان (گسترش افقی و عمودی شهر) و خیابان (ساخت بزرگراهها و پلها) عرصه را بر شکلگیری فضاهای باز و عمومی بهشدت تنگ کردهاند بهطوریکه شهر تهران امروز از کمبود اینگونه فضاها رنج میبرد. شهروندان تهرانی برای داشتن تعامل اجتماعی، نگریستن به شهر و مردمانش، تأمل و درک با طمأنینه فضای شهری با مشکل روبرو هستند. ایجاد، گسترش و بهرهبرداری بهینه عرصههای عمومی پیاده محور و میدانگاهی پاسخی است به این نیاز اصیل و اساسی شهروندان. یک میدانگاه یا پلازای شهری محل کنشهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و همچنین بستری رویدادهای شهری است.
میدانگاههای پیاده مهمترین محل شکلگیری تصویر ذهنی و خاطره جمعی هستند. این فضاها همچنین موجب تقویت حس همبستگی مدنی شده و پایداری اجتماعی را ارتقاء میدهند. میدانگاهها مهمترین عنصر معرف هویت هر شهر محسوب میشوند. هنگامیکه از «آگورا»، «فروم»، «پیاتزا»، «پلازا» و میدان سخن به میان میآوریم، از فضای شهری صحبت میکنیم که دارای فضایی باز و به نسبت وسیع و معین است که کارکردهای متفاوتی از ارتباطی، اجتماعی، تجاری، ورزشی و یا ترکیبی از دو یا چند کارکرد مزبور دارد و بهطور خلاصه مکانی برای مراودات اجتماعی، تجمع شهروندان و ارتباطات متقابل بین آنها است.
برای آنکه یک فضا را میدانگاه یا میدان پیاده بدانیم باید حداقل سه ویژگی را در آن تشخیص دهیم. اول اینکه این فضا باید در بستر مناسبی از فضای شهری واقع شده باشد. محل قرارگیری این میدان پیاده باید بهگونهای باشد که ابعاد و دلبازی لازم را داشته باشد و همچنین بهصورت طبیعی محل رفتوآمد مردم باشد. دوم اینکه این میدانگاه باید دارای جدارههای فعال و زندهای باشد بهطوریکه از یکسو نظارت طبیعی را بر فضای عمومی ایجاد کند و از یکسو فعالیتهایی که جذاب باشند و به نیازهای مردم پاسخ دهند در آن جریان داشته باشند؛ فعالیتهای نظیر خردهفروشی، رستوران، کافه، کتابفروشی، مراکز فرهنگی و غیره. وجود یک بدنه فعال ضامن رونق یک میدانگاه است. ویژگی سوم یک میدانگاه این است که با فضاهای پیرامونی خود رابطهای ارگانیک دارد و راههای دسترسی به و از آن از کارایی کافی برای اتصال با بافتهای پیرامونی برخوردار باشند. مردم باید بتوانند بهراحتی و مستقیم به آن رفتوآمد کنند و ساکنین بافتهای مجاور در بهرهبرداری از آن مشکلی نداشته باشند.
شورای شهر در دوره پنجم و شهرداری تهران با تغییر رویکرد خود از پروژههای پرخرج و پرطمطراق که گاهی کمترین رضایت و مشارکت شهروندان را در پی داشت به سمت اقدامات اجتماعمحور، کوچکمقیاس و کمهزینه که بیشترین میزان هماهنگی با نیازهای واقعی شهروندان را داشته باشد حرکت کرده است. ازجمله مصادیق بارز این رویکرد توجه به فضاها و عرصههای عمومی در شهر است.
از نمونهّهای متأخر اجرایی شدن این رویکرد افتتاح میدانگاه هفت تیر در ماه گذشته بود. میدان گاهی که از خاک و سیمان کارگاه خط شش مترو سر برآورده تا بعد از سالها چهره یکی از میدانهای اصلی شهر را از زخم بدشکلی که آن را زشت کرده بود بپیراید. میدان هفت تیر بهعنوان فضایی که تهران دوره ناصری را به تهران مدرن پیوند میدهد تلاقیگاه واقعی تهران، ری و شمیرانات است. قرار گرفتن در میان محورهای کلیدی مانند کریمخان زند، مفتح و بزرگراه مدرس، وجود کاربریهای فعال و جاذب سفر، در دسترس بودن از طریق ایستگاه مترو و خطوط اتوبوس و پیادهروها و خط ویژه دوچرخهسواری در خیابان کریمخان زند همگی باعث میشوند میدان هفت تیر یکی از بهترین گزینهها برای ایجاد میدانگاه یا پلازای شهری تلقی شود.
میدانگاه هفت تیر تا حدود زیادی از همه ویژگیهای یک میدانگاه پیاده برخوردار است. هم در بستر مناسبی از فضای شهر واقعشده، هم به لطف مغازهها، بانکها، ادارات، مساجد و کافهها و رستورانها و دستفروشان اطراف دارای بدنه فعال و جذابی است و هم ارتباط مناسبی با بافتهای پیرامونی خود هم از طریق پیاده و هم از طریق دوچرخه و مترو سواره دارد.
پروژه میدانگاه هفت تیر که در عرض مدت کوتاهی و با هزینه حدود ۳.۵ میلیارد تومانی به انجام رسیده نشان میدهد اتخاذ رویکردهای انسانمدار (در برابر خودرو محوری) و توجه به عرصههای عمومی (در برابر تمرکز بر تجاریسازی و کسب درآمد از فضای شهر) با چاشنی خلاقیت و هنر طراحی چگونه میتواند با بودجههای خرد و در زمانهای کوتاه به خلق فضاهای شهری مردممدار منجر شود که رضایت عموم مردم را در بر داشته باشد.
رویکرد ایجاد میدان گاهها نباید به هفت تیر ختم شود بلکه همانطور که در ماده ۴۸ برنامه پنجساله سوم توسعه شهر تهران آمده «شهرداری موظف است بهمنظور توسعه عرصههای عمومی و فضاهای باز همگانی پیاده محور در راستای ارتقاء زیستپذیری» اقدامات زیر را در طول مدت برنامه در دستور کار خود قرار دهد:
۱- طراحی، احداث و تقویت عرصههای عمومی و یادمانی در مقیاسهای مختلف فضایی-کالبدی با تأکید بر عملکردهای اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی و نیز فضاهای استراحت کوچک مقیاس عمومی با اولویت خیابانهای اصلی و پرتردد و فضاها و عرصههای عمومی برای شهروندان.
2- مکانیابی و احداث حداقل یک میدانگاه پیاده در هر یک از مناطق 22گانه در عرصههای دارای ظرفیت بالقوه با استفاده از مشارکت شهروندان.
۳- تهيه و اجرای سند نظام مديريت بهرهبرداري براي فضاهاي همگاني و عرصههاي عمومي شهر و ارائه آن به شورا تا پایان سال دوم برنامه.
همانطور که از بندهای ماده ۴۸ برنامه سوم توسعه شهر تهران برمیآید ایجاد میدانگاهها در تهران پروژهای بزرگ و دامنهدار است که با برداشتن گامهای کوچک عملی میشود. نکته مهم دیگر نحوه مدیریت و بهرهبرداری از این فضاها است که باید بر اساس موازین علمی تدوین و اجرا شود وگرنه ایجاد کالبد فضا تنها نیمی از کار است و برای زنده کردن روح یک فضای جمعی نیاز است که اقدامات نرمافزاری ویژهای در آن انجام شود. از برگزاری رویدادهای مناسب گرفته تا افزودن بر تسهیلات و کاربریهای موردنیاز.
امید است که مسیری که کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران با پیشنهاد ماده 48 برنامه 5 ساله سوم شهر تهران در گسترش فضاهای عمومی آغاز کردهاند و تاکنون تجربیات موفقی توسط مدیریت شهری دوره پنجم ازجمله میدان مشق، باغ فردوس، خیابان برادران مظفر و میدانگاه هفت تیر را عملی کرده است همچنان با قوت ادامه پیدا کند. ادامه این مسیر البته بدون مشارکت شهروندان و بازخوردهای جامعه شهری بهویژه متخصصان و حرفهمندان و نهادهای مردمنهاد بسیار دشوار خواهد بود.
منبع: روزنامه همشهری- 98/05/07